بسم الله
کتاب مربع های قرمز خاطرات شفاهی حاج حسین یکتاست که در 545 صفحه و توسط نشر شهید کاظمی به چاپ رسیده و حضرت آقا بر این کتاب تقریظ نوشتند...
بسم الله
کتاب مربع های قرمز خاطرات شفاهی حاج حسین یکتاست که در 545 صفحه و توسط نشر شهید کاظمی به چاپ رسیده و حضرت آقا بر این کتاب تقریظ نوشتند...
بسم الله الرحمن الرحیم
راه بیوفت و برو جلو ،بلند شو و به راه راست برو.مثل تیری از کمان رها شو ،از وابستگی هایت خودت را رها کن.اینبار جوری بهتر خودت را به خدا برسان،جوری اساسی تر.خودت را آماده این بکن که کار های بزرگ تری انجام دهی،کاری بسیار بزرگ.همچو موسی ،موسی شو ،به دل فرعون بزن؛نترس، اگر بخواهی میتوانی کسی شوی که یک تنه و با دست خالی در مقابل طاغوت میایستد و انرا شکست میدهد .اما...اما باید خودت را بسازی،مقدمه ساختن خودت را شروع کن.مرا بخوان با من شروع کن.
«بسم الله الرحمن الرحیم»،«وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا»
از خودت بکن وابستگی هایت را،تعلقاتت را؛به طوری که هیچ اثری از آن باقی نماند و به آن اجازه دفاع مده ،بر او چیره شو ،نگذار حتی حرفی برای گفتن داشته باشد،حتی یک وسوسه ریز.فاصلهات از بدی باید آنقدر بشود که به هنگام کار نیک نشاط داشته باشی،رضایت خاطر،یعنی دلت به تب و تاب بیافتد که برو و آنرا انجام بده.پس هرچه قدر فاصله میان (دوری از بدی) و (عمل به خوبی) ات را بیشتر کنی قسم خوردنی تر میشوی جایگاهت بالاتر میرود حتی از فرشتگان،پس مدام تسبیح کن،مدام خوبی و بدی را از هم جدا کن و این را لازمه کارت بدان.در این راه سبقت بگیر عجله کن موعود نزدیک است.بجنب که جا نمانی نه از بقیّه بلکه از خودت.نگویی میتوانستم آن کار را انجام بدهم و ندادم پس به هنگام سبقتت تدبیر امر هم داشته باش،به عاقبتش بیاندیش،همیشه در هر زمان ،حتی در هنگام خواب که پشیمان نشوی و نگویی:«میتوانستم از خود خواب را نزع کنم برخیزم و نماز شب بخوانم ولی نکردم ،وای بر من که جا ماندم نه از دیگران بلکه از خودم»
و این را بدان هنگامی قسم خوردنی میشوی که در جمع این کار را بکنی.آری در میان جمع باش ولی از خود سبقت بگیر.
سبقتت برای برای ترس از عذاب نباشد،قرار است به خدا نزدیک شوی که پایان همه چیز به سوی اوست (الی ربک منتهاها)و این خدا چه بهایی به تو داده است،چه نعمت های بزرگی از روشنی روز و تاریکی شب تا خارج کردن اب از زمین و استوار کردن کوه.و چه باارزش هستی تو که همه اینها متاعی برای توست ولی...ولی همه این هارا انعام تو نیز دارند پس تو چه فرقی با انها داری اگر از انها بهره نبری تا بخدا نزدیک شوی و نه تنها این بلکه بقیّه راهم به خدا نزدیک کنی.و این انتخاب توست که تزکیه پیشه کنی و خشیت داشته باشی ، از اعمالت مراقبت کنی و همواره خوف داشته باشی و پیشبینی ضرر را ضمیمه زندگی ات کنی تا از طغیان دور شوی و جایگاهت بهشت شود یا که نه...از حدت تجاوز کنی و طغیان گر شوی و به تکذیب خدا روی بیاوری و جایگاهت دوزخ شود و این را بدان اگر خشیت را رها کنی در جاده ای منتهی به طغیان قدم خواهی برداشت که انذار دیگران هم تاثیری بر رویت نخواهد داشت...پس بترس فرعونی شوی که خدا را تکذیب کرد و دچار عذاب دنیا و آخرت شد ،بترس در یک چشم بهم زدن فردی شوی که از شدت عذاب ارزوی اینرا میکند که به قبرش بازگردد...به همان حالتی که استخوان هایش ریز ریز شده بود ...و از همه مهم تر به گذشته ات بنگری و حسرت بخوری ...حسرت اینرا که هرچه گذشت گویی یک نیمه روز بود
آری یک نیمه روز ...پس خشیت را پیشه کن در این دنیای کوتاه...
بسم الله ذی المعارج
تحلیلی بر بیانیه گام دوم
گام دوم، بیانیهای است خطاب به مردم ایران به ویژه جوانان برای ورود به دومین مرحله انقلاب و رسیدن به آرمانهای اصلی انقلاب است که بزرگترین هدف و آرمان انقلاب بیشک ایجاد شرایط مناسب برای ظهور ولایت عظمی(ارواحنافداه) خواهد بود.
از بزرگترین ویژگیهای انقلاب این است که با قیام خود در برابر ظلم و موفقیت به تغییر حکومت توانست آرمانها و اهداف خود را حفظ کند؛ گرچه شاید با اهداف آرمانی خود فاصله داشته باشد که این فاصله با امید خداوند در گام دوم این فاصله کمتر خواهد شد.
انقلاب اسلامی نهضتی دینی است که در میان جهان مادی شرق و غرب طلوع کرد و ویژگیهای زیر را با خود به همراه آورد:
انقلاب اسلامی با تمام این ویژگیها هنوز از آرمانهایش فاصله دارد و قطعا این فاصله بین بایدها و واقعیتهای این انقلاب انکارناپذیر است اما این فاصله قابل طی شدن است؛ هانگونه که در طول این چهل سال بارها طی شده و قطعا در این گام دوم این مسیر با سرعت بیشتری طی میشود. و اگر الان این انقلاب را با انقلابهای دیگر مانند انقلاب فرانسه و اکتبر شوروی مقایسه شود متوجه خواهیم شد که دراین چهل سال و با وجود مشکلات طاقتفرسا، جمهوری اسلامی پیشرفتهای چشمگیری داشته است که همه اینها با اصل «ما میتوانیم» ممکن شد که از برکات آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
با این همه برکات که انقلاب اسلامی به ارمغان آورد، همچنان راهی در پیش داریم (که البته به سختی گذشته نیست) تا به آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی برسیم. و شاید روشها در برخی از کارها عوض شده باشد اما نیت همان است؛ همانطور که در گذشته چالش مستکبران جلوگیری از نفوذ سلاح به ایران بود و اکنون چالش جلوگیری از خروج تسلیحات از ایران است، و یا اگر ما در گذشته در این تلاش بودیم تا دست دشمن را از نفوذ به کشور خلاص کنیم اکنون در تلاشیم تا دست دشمن را از این جهان رها کرده و رژیم صهیونیستی را محو کرده و تلآویو و حیفا را با خاک یکسان کنیم! و هدف همواره مبارزه با دشمن بوده است...
اما با رسیدن به گام دوم و ورد به دوره جدید، جوانان، محور تحقق نظام پیشرفتهی اسلامی خواهند بود و آنها باید با توکل بر خدا پا به عرصه میدان گذاشته و با عبرت از گذشته و با نگاه و روحیه جهادی و انقلابی و با استفاده از ظرفیتهای طبیعی و انسانی ایران عزیز را آباد و الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی کنند.
و اما توصیهها:
در پایان چشم امید این ملت به ما جوانان و نوجوانان است که با توکل بر خدا و زیر سایه ولایت فقیه، نظام اسلامی را تا ظهور موعود آسمانی (ارواحنا فداه) گسترش دهیم.
پس بسمالله...
بسم الله ذی المعارج
خلاصه کتاب مسئولیت و سازندگی
مسئولیت و سازندگی کتابی است از استاد صفائی حائری که در آن به روش های تربیتی میپردازند که کتابی شیرین و گاهی اوقات هم سخت است.
استاد در ابتدا به توضیحی درباره مسئولیت میپردازند که مسئولیت از شناختهای ما به وجود میآید و به این میپردازند که برای شناخت مسئولیت راههایی وجود دارد که شامل:
و در ادامه به شرح و توضیحی در باره هر کدام میپردازند:
« آزادی از اسارت ها با شناخت عظمت انسان و شناخت وسعت هستی و شناختهای دیر بدست میآید و من که تا دیروز اسیر توپها و عروسکهایم بودم امروز از آنها بیزارم؛ چون به وسعتی رسیدهام و چون عظمت خود را یافتهام و بزرگی خود را شناختهام.»
اما در ادامه به مقوله تربیت میپردازند که تربیت از آهن ماشین ساختن و از بشر آدم آفریدن است.
و آدم آن است که از اسارت دنیا رها شده و بزرگی هستی و خداوند را دیده است و اینگونه تربیت معنا مییابد. برای تربیت روش هایی وجو دارد:
و قطعا مورد آخر اثرگذاری بیشتری نسبت به باقی دارد چرا که....
اما مربی! مربی افراد تحت اختیارش را برای محیطی که در نظر دارد، تربیت میکند. پدرم مرا برای خانه، استادم مرا را برای جامعه و... اما استعدادهای من فراتر از این است؛ من فرزند هستیام و تا بینهایت ادامه دارم و باید طوری تربیت شوم که تمام این مسیر را طی کنم....
اما در فصل بعد استاد صفائی به روش تربیتی و نظام تربیتی اسلام میپردازد، که نظام تربیتی اسلام شامل:
اینها روش تربیتی اسلام است.
اسلام با این روش، به انسان کمک میکند تا خود را بسازد و به شناختها، عشقها و حرکتهایی دست یابد.
این روش روش مسخ و نابودی انسان نیست که مسبب آزادی اوست، اما انسان صاحب اراده و اختیار است و حق انتخاب دارد...
در ادامه به شناخت و روشهای شناخت میرسیم. روشهای شاخت شامل:
است که پیرامون هریک توضیحی اساسی داده شده است.
اما در جهانبینی اسلامی؛ جهان بینی یعنی بینش انسان و نگرش او به هستی و انسان و نقش انسان در هستی.
چون که این نوع بینشها بسیار است ما نمیتوانی اجازه دهیم هر بینشی وارد مغز ما شود که باید با میزانها، روشها و کلیدهایی که داریم هر کدام را بررسی و پاسدار قلب و مغز خود باشیم.
و از جهان بینی که بگذریم به آرمانها میرسیم....هر انسان، آرمانهایی دارد که این آرمانها با شناختشان از خود، نیازها و ضرورتها شکل میگیرد. در این بخش به شناخت بزرگترین آرمان میرسیم که : « ما در جستجوی مکتبی هستیم که عدالت، آزادی، رفاه و تکامل گامهای اول آن است و عرفان و آگاهی آن هم، قتلگاه انسان و باتلاق آرام او و عکسالعمل گشاد بازیهای سابقش نیست؛ » ، « آرمانهای اسلامی، احساسهایی هستند که با شناختها گره خوردهاند و عقیده شدهاند. ایدئولوژی اسلامی، بسیار گستردهتر از برابری، آزادی، رفاه، عرفان و تکامل است. »
از شکلها و شاغولها که بگذریم به روحیهها میرسیم. هر کسی را نمیتوان به یک شکل تربیت کرد که هرکس استعدادها و روحیههای متفاوتی دارد. با یک کودک لجوج و یکدنده نمیتوان با خشم و تندرویی برخورد کرد که در این صورت لجاجت و مقاومت او بیشتر خواهد شد.
روحیههای انسان به طور کلی به ده دسته تقسیم میشوند که البته هر کدام میتواند با یکدیگر ترکیب شده و روحیهای جدید روانه بازار کند. این روحیات شامل:
است که در هر کدام به علل ایجاد روحیه و طریقع برخورد با آن پرداخته میشود:
« بارها گفتهام که منافق یعنی بیشکل؛ یعنی بیرو، نه دو رو. منافق مثل آب است، شکل ندارد. به شکل ظرفی استکه در آن قرار میگیرید. به شکل محیطی که درآن زندگی میکند...»
در فصل آخر به هنگام تربیت میپردازد که شامل:
است که برای شناسایی زمینهها هم میتوان از راههای شناسایی: علامتها، برخوردها و تجربهها و لطافت و نورانیتها استفاده کرد.
در آخر هم به عنوان شخصی کم و ناچیز پیشنهاد میکنم که حتما کتا برا بخونید آن هم یک بار نه! که با چند بار خواندن هم چیزهایی میماند که یادنگرفتی باشی!
راستی اگر کتاب رو خوندی حتما قسمت مرور رو مطالعه کن بهت خیلی کمک میکنه:)
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بسم الله ذی المعارج
خلاصه کتاب احمدِ احمد
کتاب احمدِ احمد خلاصه و داستانی است بر زندگی و مبارزات وی علیه حکومت ظالم شاه.
او در سال 1318 در روستایی در حومه استان تهران به دنیا آمد و در جوی مذهبی رشد کرد. آنها پس از مدتی به اسان تهران مهاجرت کردند و احمد در آنجا به تحصیلاتش ادامه داد و برخلاف سایر اعضای خانوادهاش تا دیپلم ادامه داد و سپس کنکور داد و در رشته آموزگاری و در درس ورزش شروع به فعالیت کرد.
او اولین تجربه زندان خود را در دوران متوسطه و در اعتراض به تغییر نمره قبولی دانشآموزان انجام داد و در دوران نوجوانیاش به زندان افتاد.
او پس از آشنایی با امام خمینی(ره) به انجمن حجتیه وارد شد که هدف آن مبارزه با بهاییت بود و در آن زمان احمد و چند نفر از دوستانش به مبارزه با «ادونیستهای روز هفتم» که جریانی مسیحی بودند و در جهت مبارزه با اسلام فعالیت میکردند پرداخت تا اینکه به طور مستقیم و به واسطه برادرش و شهید حاج مهدی عراقی با امام دیدار کرد و پس از اطلاع از نظر امام در این باره از این انجمن کناره گیری کرد. اما با بعضی از افراد انجمن در ارتباط بود. در یکی از از روز ها آقای میرمحمد صادقی که از اعضای انجمن حجتیه بود از او درخواست میکند تا با هم به مسجد جعفری بروند. پس از آن او به احمد پیشنهاد ورود به انجمن حزب ملل اسلامی که انجمنی سری و مخفی بوده است را میدهد. احمد هم بعد از کمی فکر و استخاره از امام جماعت محل با خیال راحت به انجمن میپیوندد. او بعد از چند مدت با انجمن انس میگیرد و در هرجا سعی میکرد که منافع حزب را در نظر بگیرد ... در ایامی که شرایط ازدواج او مهیا میشود حزب لو میرود و او توسط مامورین ساواک دستگیر میشود و رهبر حزب و همه افراد آن دستگیر میشوند و ازدواج او به هم میخورد.
او تحت شکنجههای ساواک هیچ حرفی نمیزند و سخت مقاومت میکند و سرانجام محاکمه و به سه سال حبس محکوم میشود که بعد هم تخفیف گرفته و زودتر از موعد آزاد میشود.
او پس از آزادی مبارزه را رها نمیکند و با سایر اعضا که آزاد شده بودند حزب الله را تاسیس میکنند که سعی میکنند احتیاط بیشتری کنند تا مثل حزب لو نروند.
اما سعید محمدی که به خاطر ماموریتی به خارج رفته بود لو میرود و به خاطر سیستم پیچیده حزبالله فقط رابط او یعنی احمد دستگیر شده و دوباره تحت شکنههای سخت ساواک قرار میگیرد اما حرفی از حزبالله نمیزند و در نتیجه حزبالله لو نمیرود، اما پس از سربازی احمد حزب گرایشهایش عوض شده و به همکاری با مجاهدین خلق میپردازد و احمد از آنها جدا میشود.
او پس از ازدواج به ناچار به سازمان مجاهدین خلق میپیوندد و پس از تغییر گرایش سازمان دچار حادثههای تلخ و ناگواری میشود که انشاالله خودتون ادامهاش رو میخونید!
احمد احمد الگویی شگفتانگیز بود که هرگز از مبارزه دست نکشید و تمام عمرش را وقف مبارزه با شاه و ظلم کرد و پس از زخم ها و معلولیتهایی که گرفتارش شد دست از مبارزه نکشید و با تمام تلاش به مبارزه ادامه داد و هرگز بهانهای برای معاف کردن خود نیاورد....
یادمان باشد که از این دست آدم ها در زمان انقلاب کم نبودهاند پس قدر این انقلاب را بدانیم!
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
«بسم الله الرحمن الرحیم و صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
خلاصه کتاب دکل
کتاب دکل مستند داستانی است درباره گام دوم انقلاب.
اون طور که خود نویسنده تو مقدمه گفته،این کتاب تمام فرازهای بیانیه گام دوم رو شرح و تفصیل نداده اما تمام فرازهای گام دوم رو به شکل پراکنده در متن کتاب جا داده.
بنظر من این کتاب واقعا ارزش خوندن داره اما نه به خاطر جذابیت قلم نویسنده،ناشر و موضوعاتی از این دست؛بلکه به این دلیل که کتاب دغدغه منده.دغدغه خیلی چیز مهمیه که اگر در جامعه و کشور ما مورد توجه قرار بگیره خیلی میتونه تو رشد و بالندگی کشور به ما کمک کنه.
این کتاب دغدغه منده به دلیل اینکه دست گذاشته رو موضوعی که متأسفانه در جامعه ما و مخصوصا در بین نوجوان ها کمتر بهش پرداخته شده در صورتی که بیانیه گام دوم انقلاب خیلی خیلی مهمه.!!!
من این بیانیه رو تشبیه میکنم،به یک مشعل یا فانوس که همیشه باید دست ما باشه و تو تاریکی ها به ما روشنی و جهت بده.من به این اعتقاد پیدا کردم که اگر ما نوجوان ها این مشعل رو به دستمون نگیریم و جلو نریم،یقینا ضربه می خوریم،ضربه خیلی سختی هم می خوریم.
من خواهشی که از دوستان عزیزم دارم اینه که لطفا همه این کتاب رو بخونن و عمیقا رو موضوعات و صحبت های مطرح شده تفکر کنن.
یه نقدی هم به ناشر بکنم این وسط،متأسفانه قیمت کتاب خیلی زیاده و تو این وضعیت گرونی و فشاری که روی خانواده هاست،هفتاد هزار تومان برای یک جلد کتاب واقعا زیاده.من خیلی چیزی درباره صنعت چاپ و نشر نمیدونم،ولی فکر میکنم ناشر میتونست از کاغذهایی که کم قیمت تر و سبک تر هستند استفاده کنه که هم حمل کتاب راحت تر بشه و هم قیمتش بیاد پایین تر.یا حتی میتونست از دولت و یا نهادهایی که در این کار دخیل هستند یارانه بگیره و قیمت کتاب رو متعادل کنه.بگذریم(ولی واقعا امیدوارم یک حرکتی انجام بگیره و این مانع از سر راه برداشته بشه.)
ابتکار عمل نویسنده قابل تقدیر و تحسینه؛ قصه کتاب اینه که یک روحانی به عنوان معلم وارد یکی از شرورترین کلاس های یک دبیرستان میشه،از قضا آنقدر شیطنت های بچه های کلاس زیاد بوده که به آنها لقب اخراجی ها داده بودند.حالا این حاج آقا میخواد با این بچه ها درباره ی انقلاب و نظام صحبت کنه.
یکی دیگر از نکاتی که کتاب رو جذاب کرده شبهاتیه که بچه ها در کلاس مطرح می کنن که اغلب شبهاتیه که تو جامعه دربارش صحبت میشه و ذهن من و شما رو هم مشغول کرده اما حاج آقا خیلی خوب و منطقی به این شبهات پاسخ میده.
کتاب رو بخوانید و استفاده کنید از مطالبش،واقعا راهگشاست؛در ضمن از رفقا و دوستان اگر کسی کتاب رو خواست به من بگه من میتونم بهش قرض بدم تا بخونه و بعدش بهم برگردونه.
«الحمدلله رب العالمین»
بسم الله ذی المعارج
تا حالا دیدی به خاطر از دست دادن یک نفر یا حتی هدیه یا یادگاری از طرف آن شخص ممکنه خیلی ناراحت بشی یا حتی دیگران را محکوم یا قصاص کنی!
میدونی چرا این اتفاق میوفته؟ چرا گاهی اوقات به یک نفر یا یک چیز آنقدر دلبسته میشیم که نمیتونیم دوریش رو تحمل کنیم؟!
همه اینها نشاندهنده علاقه ما به آن چیز یا کس است. علاقهای که موجبوابستگی ما میشود. این همان چیزی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ با ما همراه است و هرگز از ما جدا نخواهد شد. از وقتی که متولد میشیم وابسته هستیم به طوری که اگر مادرمون ما را رها میکرد از بین میرفتیم ... تا آخرین لحظات مرگ.
هنر گوهر بسیار گران بهایی است که ارزش و گران بهایی آن فقط بدین جهت نیست که دل ها و چشم هایی را به خود جذب میکند.
ما نباید به ذهن و دل جوان چیزی بدهیم که او را به سمت گناه و فساد می لغزاند؛این غیر از آزاد گذاشتن فکر برای انتخاب در مسئله ای است.
پاسخ: این که ما بگوییم موسیقی بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی است، نه! من به این معتقد نیستم که موسیقی یک چنین کششی داشته باشد.
بهتر است بگوییم یکی از راه های مبارزه با تهاجم فرهنگی است.
در منطقه ای که تاریخ موسیقی ما در آن شکل گرفته است، موسیقی معنای صحیح ندارد. شما باید به آن معنا و مفهوم صحیح بدهید؛ و در واقع باعث نجات آن شوید.
موسیقی دانان باید موسیقی را به سمت معنا و هدف های متعالی ببرند!
یا حق!
یاعلی مدد!
بسم الله ذی المعارج
خلاصهای بر کتاب صبر
کتابی کوچک اما با محتوا که با محوریت صبر و به طور دقیقتر با محوریت حدیثی از رسول اکرم که می فرمایند:« صبر سه نوع است؛ صبر در برابر طاعت، صبر در برابر معصیت و صبر در برابر مصیبت».
در ابتدای کتاب رهبر انقلاب اسلامی (مد الظله) به بیان معنای اصلی صبر و رد صبر در عرف ما میپردازند که صبر به معنای «مقاومت آدمی در راه تکامل، در برابر انگیزه های شر آفرین، فساد آفرین و انحطاط آفرین.»
در واقع صبر کلیدی است برای طی کردن قله و رسیدن به موفقیتها؛ و ما با صبر است که میتوانیم دنیا و آخرتمان را تامین کنیم؛ چرا که صبر توصیه همه پیامبران و رهبران حق است.
اما اقسام صبر که بر حدیث رسولالله استوار است به سه قسمت تقسیم میشود:
1. صبر در برابر طاعت
همه اوامر خداوند زحمت انجام دارد که برخی راحت و مطابق میل ما و برخی سخت و گاهی برای ما رنجآور خواهد بود.
صبر در برابر طاعت یعنی در برابر همه فرمانهای خدا مطیع باشی؛ صبر همان چیزی است که ما در ایام مبارک ماه رمضان خود را به واسطه آن از خوردن و آشامیدن و دیگر اعمال محروم می کنیم و در برابر وسوسه ها مقاومت میکنیم تا به فرمان خداوند عمل کرده باشیم.
2. صبر در برابر معصیت
صبر در برار معصیت یکی از مهمترین و سختترین صبر هاست. چرا که ما اینبار باید در برابر کششها و غریزههای درونی خود مقاومت کنیم. اما این مقاومت به آن معنا نیست که خود را از آنها محروم کنیم، بلکه به آن معنا است راه طغیان و تجاوز را بر غریزههای خود ببندیم.
در واقع چنان که غرایز وسایلی برای ادامه حیات و رفع نیازهای ما میباشد، طغیان و سرکشی در آن میتواند نابسامانیهایی به وجود بیاورد.
3. صبر در برابر مصیبت
همه ما در زندگی دچار حادثه [مصیبت] هایی میشویم از جمله بیماری، فقدان عزیز، خسارتهای مالی و...
مهم این است که در برابر این حوادث صبر کرده و به قولی دچار افسردگی و بیماریهایی روحی نشویم و از هدف خود باز نمانیم و این همان است که از آن به عنوان «حسنٌ جمیل» تعبیر شده است.
در واقع اگر انسان در برابر هرگونه حوادث از پای در میامد و توان خود را برای طی کردن مسیر از دست میداد که دیگر هیچ گاه به مقصد نمیرسید. صبر در برابر مصیبت، نشاط و شور را در انسان حفظ میکند و در عین حال روحیه انسان را تقویت و به او اراده و عزمی آهنین میدهد.
پس فواید صبر شامل: « نخست آنکه ذخیره نشاط روحی که خمیر مایه همه فعالیتهای خود سازنده او است، حفظ می کند و مانع از نابودی و به هدر رفتن آن می شود.»
پس صبر راه رسیدن به پیروزی است که امیرالمومنین میفرماید:« هر که بر مرکب صبر سوار شود، به میدان پیروزی و نصرت راه خواهد یافت»
اما کار اصلی صبر این است که خدا را در مرکز دیدگاه عالَم ما قرار میدهد تا اینگونه متکی به خدا بوده و سختی ها و فشار روزگار و حوادث ما را از پای در نیاورد و ما را هموراه بر راهمان استوار نگه دارد که «رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ»
و اما کلی سخن ناگفته همچنان در کتاب باقیست تا وقتی که آن را در دست بگیری و همراه با آن دلت را نیز ورق بزنی...
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه هایی از بیانات رهبر فرزانه انقلاب در جمع دانشجویان و دانشگاهیان
تولید علم یعنی شکستن مرزهای علم و پیشرفت کردن، ما بیشتر به تولید علم نیازمندیم تا تحصیل علم! نه اینکه به دومی نیاز نیست، اما کافی هم نیست!
از بزرگترین فجایعی که در آن دوران برای کشور پیش آمد و معمولا به آن توجه نمیشد این است که: