بابام نوشت 4
آقاکاظم نوشته :
سهو واشتباه در جهاد نرم!
یادم نیست تخیل کردم یا واقعا چنین اتفاقی افتاد، اینکه نان سنگکی خریدم و دور از چشم من، سنگی هنوز روی نان مانده بود و زیر دندان مادرم رفت. حتی اگر چنین اتفاقی هم نیفتاده باشد، تخیل این صحنه تبدیل به یک تذکر محکم شد، «غلط کردی که سهو و اشتباه کردی، حق نداشتی که اشتباه کنی».
دقت داشته باشید که این روحیه نباید منجر به خودزنی و خودآزاری شود. به همین دلیل پیشنهاد میشود چنین توبیخی با شدت یادشده همیشه قبل وقوع اشتباهات صورت بگیرد تا امکان اشتباه به حداقل برسد. این روحیه، نفی کننده استغفار نیز نباید تلقی شود. والبته نافی به گردن گرفتن اشتباهات دیگران نیز نیست.
منطق چنین سختگیری به ضرورت عملکردی بازمیگردد که یک مؤمن(بخوانید مجاهد در عرصه جهاد نرم) باید داشته باشد. مؤمن کاری نمیکند که احتیاج به عذرخواهی داشته باشد و این روحیه در عرصه جهاد بسیار معنادار است زیرا اشتباه یک مجاهد یعنی هلاکت خود یا عدهای دیگر. جنگ است دیگر تعارف بردار که نیست نمیشود سر و ته هر بیملاحظهگی را با یک عذرخواهی هم آورد. کسی که حساسیتهای یاد شده را با مصادیق ساده و جزئی -مثلاً در یک نان یک متر در سی سانتی متر – مشق نماید، امید آن میرود که بشود به لطف الهی در کارهای بزرگتر هم به او اطمینان کرد. فکرش را بکن چقدر یک فرمانده آسوده خاطر خواهد بود وقتی که کار را به دست مجاهدی میسپارد که در کارهایش اتقان دارد. یک جایی بالاخره زنجیره اشتباهات باید قطع بشود. اشتباهاتی که معمولاً به گردن فراموشی و حافظه میافتند اما در واقع ناشی از غفلت هستند. به یاد نماندن یک تکلیف مجاهدانه، یعنی روشن نبودن اهمیت آن تکلیف نزد مجاهد و این آن چیزی است که ترس توبیخ آن مجاهد را مصون از اشتباه مینماید. امام سجاد(ع) فرمود: «اذا قام قائمنا اذهب الله عزوجل عن شیعتنا العاهة و جعل قلوبهم کزبرالحدید و جعل قوّة رجل منهم قوّة اربعین رجلاً و یکونون حکام الارض و سنامها»(مشکاةالأنوار، ص79)