بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد کتابی میخوام بنویسم، بدون ذکر نام آن. چراکه حتی از بردن نام آن نیز کراهت دارم!
بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد کتابی میخوام بنویسم، بدون ذکر نام آن. چراکه حتی از بردن نام آن نیز کراهت دارم!
بسم الله الرحمن الرحیم
تحقیق موضوعی در قرآن
با شروع قرآن کریم و در اوایل سوره بقره کلمه (متقین) را در اخر برخی سوره ها میبینیم حال میخواهم با رجوع به خود قرآن بتوانیم معنی این کلمه را پیدا کنیم .
چندین آیه که در آن این کلمه آمده است را مرور می کنیم برای همین کار آمدیم و چکیده ای از خود ایه و چیزی که در ایه به متقین اشاره شده را نوشتیم ببینیم :
یک ) بقره (2) : ایمان به غیب ، برپا داشتن نماز ، از مالی که خداوند به ان ها داده است انفاق میکنند.
دو ) آل عمران (76) : وفای به احکام خدا و دوری از محرمات .
سه ) آل عمران (115) : کار خیر متقین پوشیده نمی ماند .
چهار ) بقره (194) : متقین اهل تعدی غیر مجاز نیستند و خداوند با متقین است .
پنج ) در ادامه آیه قبل (195) : متقین با انفاق از مال محسن میشوند .
شش ) قلم (34) : بی تردید برای متقین نزد پروردگارشان بهشتی پر نعمت است .
هفت ) نباء (31) : متقین در قیامت فوز دارند .
و....)
.
.
.
در نتیجه اگر بخواهیم به مفهوم کلی و مختصر از متقین بگوییم : متقین افرادی هستند که نماز برپا میدارند ، از مال خود انفاق می کنند ، حلال وحرام را رعایت میکنند ، و اهل تعدی غیر مجاز نیستند و هیچ گاه کار خیر آنها نزد خداوند پوشیده نمیماند .
السلام وعلیکم و رحمت الله و برکاته
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
متنی قبلا نوشته بودم به نام التماس درخت! از بچگی همین گونه بودم، در حیات خانه پدر بزرگ از درخت چاقاله بادام که پایین می آمدم باید بالای درخت سیب شکری پیدایم میکردی، و اگر انجا نبودم یقینا داشتم از درخت آلویی که هیچوقت میوه هایش عمرشان به رسیدن نمیرسید و تلخ خورده میشدند، جدایم می کردی...
از دانه بودنم چیز زیادی به خاطر ندارم، جز خاطرات منقول از مادرم، که اکثرا بوی بی پولی و تنهایی و دعوای با مادر شوهر میداد... جوانه زدنم که هر روزش در خاکی بود و تا میخواستم در آن محل ریشه محکم کنم، این نازک گیاه از وطنش جدا میگردید و به موطنی جدید پیوند میخورد.
آفتاب مسجد که به من خورد و خودم را در میان نور آن دیدم، دیگر جابه جایی ها نتواست عوضم کند، وطن واقعی و زمین حاصلخیز را که یافته بودم در هر جایی مسجدم را رها نمیکردم، ساقه ای تنها در بیابان نمیتواند در امان بماند....
چگونه در مسجد و پایه درس قرآن ماندم را نمیتوان توضیح دهم، آخر جنس من با اینجا متفاوت بود...اما حالا درخت شده ام درختی جوان، گرچه شاخه هایم یکی در میان خشکیده و بدون ثمر است، گرچه در کوران مبارزه با آفات ، تن آرده شده ام اما به حمدالله هنوز شکست نخورده ام...
درخت بودن را دوست دارم ، درخت بودن را ... درخت ثمر دارد... درخت سایه دارد .... درخت نشاط با خود به همراه دارد... درخت ریشه دارد .... برکت دارد ... درخت بودن را دوست دارم .... خدایا درخت وجودی مرا از خباثت دور بگردان....
بسم الله الرحمن الرحیم
نفس
نفس چیست حداقل من نمیدانم، شاید در تعریف بدانم اما ماهیت آن را قطعاً نمی دانم. قدرتش را هم نمیدانم، گاهی ضعیف است گاهی قوی است. او قوی تر می شود یا ایمان من ضعیف تر نمی دانم اما گاهی در نبرد با او در می مانم، دروغ میگویم، غیبت می کنم، غضب می کنم، و... توانایی هایش را هم نمیدانم.
گاهی بدون آنکه بفهمم مرا از راه خارج میکند. گاهی حتی زمانی که میدانم و حواسم هست که این راه بی راهه است، به دل آن میزنم، از مسیر اصلی طغیان می کنم.
نفس چیست که خدا حتی به پیامبرش هم هشدار می دهد( و لا تمنن) (و الرجزفاهجر)
خدا به پیامبرش هم میگوید مراقب نفست باش که اگر گوش شنوا داشته باشیم خدا با ما سخن میگوید، اما حداقل نفس سرکش من آنقدر از ایمان من قوی تر شده که نمیگذارد صدایش را بشنوم. ولی همین نفس، ناتوان است از گرفتن گوش های من وقتی که در صور می دمند که آن روز روز سختی است.
خیلی وقتها واکسن ویروس نفسمان را هم داریم اما شاید حسن روحانی وجودمان جلوی تزریق آن را به ایمانمان میگیرد و عاقبت سفر در بیراهه به سمت آتش را بیشتر دوست داریم و صدای خدا را نمی شنویم و حتی عاقبت نشنیده گرفتنمان را هم میدانیم و به جای نفس، خودمان دست روی گوشهایمان میگذاریم.
سوره نازل شد. باز قرآن امر و نهی می کند و قیامت را برای کافران شرح می کند. در ۷ آیه ۶ امر و نهی می کند تا انسان را از قیامت خبر دار کند. ای جامه برخود پوشیده برخیز و بیم ده!
1. ای جامه برخود پوشیده برخیز و بیم ده!
2. پروردگارت را بزرگ دار!
3. جامه ات را پاک کن
4. از پلیدی دور شو
5.احسانت را بر دیگران درحالی که آن را بزرگ و فراوان بینی، منت مگذار
6. بر آزار دشمنان برای پروردگارت شکیبایی ورز.
تمام اینها گفته شد تا انسان را از یک چیز خبردار کند، روزی بسیار سخت که بر کافران آسان نیست! قیامت. کسانی که امر و نهی ها را سبک شمردند در زمانی که در صور دمیده شود، برایشان آسان نیست و آن موقع آنها دلایل خوشان را می گویند.
یا حق.
آیه ۱ تا ۷، آیه ۸ تا ۱۰
بسم رب الشهدا و الصدیقین
برداشتی از چند آیه ابتدایی سوره مدثر
تمام حرکات عالم با قیام صورت میگیرد، بعضی قیام ها در تنهایی و در دل شب صورت میگیرد؛ باید بلند شد و قیام کرد...
دیگر وقت خواب و استراحت نیست! زمان قیام و تبلیغ فرا رسیده است. مشرکان مکه در پی بد نام کردن رسول الله(ص) به آنهایی که به هنگام حج از آنها درباره پیامبر سوال میکردند لغب کاهن، مجنون و از همه بدتر ساحر را به پیامبر میدادند؛ دیگر نمیشود دست روی دست گذاشت، باید قیام کرد و به تبلیغات ضد رسول الله(ص) خاتمه داد...
امروز هم همین است. رسانه ها از سر تا سر جهان مشغول تخریب اسلام و حکومت بزرگش هستند؛ باید بر سنگینی این پتو غلبه کرد تا بتوان بر دشمنان اسلام هم غلبه کرد که اگر ارزش این پتو و خواب بیشتر باشد قطعا در این راه درمانده خواهیم بود.
باید خود را وقف اسلام کنیم، باید از خوابمان بزنیم تا پرچم اسلام زمین نماند. بی شک چشم امام زمانمان (ارواحناه فداه) به ماست تا در زمان غیبتش بتوانیم حکومت و دین اسلام را حفظ کنیم و با تمام وجود از آن دفاع کنیم تا پرچم اسلام به دستان مبارکشان رسد و انشاءالله رزق دنیا و آخرتمان هم از دست پر خیر و برکتشان بگیریم...
یاعلی(ع)
الله الرحمن الرحیم و صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
به نظر من ده آیه ی ابتدایی سوره ی مدثر می تونه یه تلنگر باشه و به شرایط این روزهای ما هم بی شباهت نیست ابتدای سوره به پیامبر ندا داده میشه که برخیز و بترسان و پروردگارت را بزرگ دار و.....
حالا با این مفهومی که گفتم میخوام یه گریز بزنم به حال و روز خودمون به شرایط فعلی جامعه خب ما الان خیلی وضعیت جالبی نداریم کشور ما به یک بیماری واقعا منحوس دچار شده و متأسفانه ما داریم روزانه تعداد زیادی از هموطن هامون رو از دست میدیم و به غیر از این آسیب هایی که حدودا تو این یک سال و نیم از لحاظ اقتصادی آموزشی و.... هم به ما وارد شده غیر قابل انکار هست. و خب به طبع تاثیر این بیماری روی ما هم که قشر نوجوان و دانش آموز این مملکت بودیم کم نبوده از طرفی آموزش ها به فضای مجازی منتقل شده که خب کیفیت آموزش رو تحت تاثیر قرار داده و از طرف دیگه هم شور و نشاط ما رو گرفته و به اصطلاح دست به عصامون کرده. نه خیلی میتونیم به گردش بریم با رفقا صحبت کنیم و....
اما غایت من از نوشتن این متن این بوده که با همه ی این مشکلات ما نباید یه گوشه بشنیم و دست روی دست بزاریم. الان حال و روز ما با وجود این مشکلاتی که گفتم تا حدودی شباهت داره به پیامبری که جامه به سر خودش کشیده ولی خدا بهش میگه برخیز.
ما هم نباید بشینیم باید برخیزیم این جای متن رو هر کسی باید خودش بگه که برخیز و چیکار کنه
شاید باید برخیزیمو بهتر و بیشتر از قبل قرآن بخونیم؟؟؟
شاید باید به خودمون بیایم و تنبلی ها رو بزاریم کنار
و
.
.
.
.
.
.
.
.
.
إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِیبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آل محمد و عجل فرحهم
در میان دورانی که در هر جای جهان طاغوتی سر بر می آورد و در بین تمامی استعمارگران شرق و غرب که چیزی جز سیاهی در جهان نگستراندند، و درست در زمانی که طاغوت در اوج قدرت و اقتدار خود بوده و تمامی امکانات مادی و معنوی را در جهت کفر به خدمت گرفته بود، نوری تابیدن گرفت و موسایی با دست خالی به پیکار فرعون زمان خودش رفت و رشحات نوری شروع به تابیدن کرد...
جمهوری اسلامی عصاره ی تمامی پیامبران و امامان است، جموری اسلامی حقیقت فطرت های پاکی است که با دم مسیحایی امام امت بیدار شدند و خون و استقامت خود باقیمانده های نجاست کفر را تطهیر کردند که چه چیزی در عالم طاهر تر از خونی که در راه اسلام ریخته شود! مردمی که به حکومتی از جنس حکمت و احکام الهی آری گفته اند. جمهوری اسلامی غرض تمامی ادوار قبل بوده است و سر حسین(ع) بر نی نرفته است مگر برای تشکیل چنین حکومتی، گر کسی در دل ندای هل من ناصر حسین ابن علی را نمی شنود بداند که امام عشق را نشناخته که راه تمامی انبیا و اولیای خدا از همین جمهوری اسلامی میگذرد و اگر حسین در این میدان بود حاضر بود جان مبارک خویش را که بالاترین ارزش عالم امکان است فدای همین جمهوری اسلامی بکند؛ حال جان چون منی کی لیاقت فدا شدن در راه این مقدس را دارد، 12فروردین روز جلوداری ایران بر تمام مستضعفین عالم بود، روزی بود که زمین به مستضعفین که وعده داده شده بود رسید و اسوه و نمونه ای شد برای جهانیان تا بدانند که وعده خدا حق است و مستضعفان وارثان عالمند. حال انسانی که در این نعمت قرار گرفته است که نباید با یک غوره سردی و با یک مویز گرمی اش کند، نکند که این ملت به نعماتی که به او داده اش است غره شود و خود را کریم بداند و لایق کرامت و خدا را در جامعه مدنی کنونی اش فراموش کند، چراکه اکنون است که باید اسم خدا در جامعه جریان یابد و حدود الهیی برقرار شود. نباید با تنگ شدن روزی اش به جزع بیافتد و اهانتی به خودش تلقی کند این سختی پیش آمده را...
12 فروردین روزی است که حیات واقعی انسان را که در انتظار اوست پربار میکند که هر انسانی که در جامعه اسلامی نفس بکشد و در راه اعتلای این نظام قدم بردارد تک تک نفس هایش برایش عبادت است و آذوقه ی سفر.
پس ای انسانی که بار یافته ای که در این ارض مقدس نفس بکشی، چنان بتاز و چنان کار کن که مجال خود نمایی به فرصت طلبان و خودخواهان دنیا زده و جیره بگیران غرب و شرق و خودفروختگان فرهنگ برهنگی ندهی، که ان شاالله نفس نفس هایت قسم خوردنی خواهد شد.
12 فروردین نه پایان عید بلکه شروع عید واقعی برای مسلمانان و مومنان عالم است چراکه بنا طاغوت کنده شده است و حکومت عدل الهی برقرار شده و ان شاالله این ارثیه به دست اهل می افتد و منجر به ظهور منجی عالم ، حضرت حجت (عج) خواهد شد...
بسم الله الرحمن الرحیم
راه بیوفت و برو جلو ،بلند شو و به راه راست برو.مثل تیری از کمان رها شو ،از وابستگی هایت خودت را رها کن.اینبار جوری بهتر خودت را به خدا برسان،جوری اساسی تر.خودت را آماده این بکن که کار های بزرگ تری انجام دهی،کاری بسیار بزرگ.همچو موسی ،موسی شو ،به دل فرعون بزن؛نترس، اگر بخواهی میتوانی کسی شوی که یک تنه و با دست خالی در مقابل طاغوت میایستد و انرا شکست میدهد .اما...اما باید خودت را بسازی،مقدمه ساختن خودت را شروع کن.مرا بخوان با من شروع کن.
«بسم الله الرحمن الرحیم»،«وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا»
از خودت بکن وابستگی هایت را،تعلقاتت را؛به طوری که هیچ اثری از آن باقی نماند و به آن اجازه دفاع مده ،بر او چیره شو ،نگذار حتی حرفی برای گفتن داشته باشد،حتی یک وسوسه ریز.فاصلهات از بدی باید آنقدر بشود که به هنگام کار نیک نشاط داشته باشی،رضایت خاطر،یعنی دلت به تب و تاب بیافتد که برو و آنرا انجام بده.پس هرچه قدر فاصله میان (دوری از بدی) و (عمل به خوبی) ات را بیشتر کنی قسم خوردنی تر میشوی جایگاهت بالاتر میرود حتی از فرشتگان،پس مدام تسبیح کن،مدام خوبی و بدی را از هم جدا کن و این را لازمه کارت بدان.در این راه سبقت بگیر عجله کن موعود نزدیک است.بجنب که جا نمانی نه از بقیّه بلکه از خودت.نگویی میتوانستم آن کار را انجام بدهم و ندادم پس به هنگام سبقتت تدبیر امر هم داشته باش،به عاقبتش بیاندیش،همیشه در هر زمان ،حتی در هنگام خواب که پشیمان نشوی و نگویی:«میتوانستم از خود خواب را نزع کنم برخیزم و نماز شب بخوانم ولی نکردم ،وای بر من که جا ماندم نه از دیگران بلکه از خودم»
و این را بدان هنگامی قسم خوردنی میشوی که در جمع این کار را بکنی.آری در میان جمع باش ولی از خود سبقت بگیر.
سبقتت برای برای ترس از عذاب نباشد،قرار است به خدا نزدیک شوی که پایان همه چیز به سوی اوست (الی ربک منتهاها)و این خدا چه بهایی به تو داده است،چه نعمت های بزرگی از روشنی روز و تاریکی شب تا خارج کردن اب از زمین و استوار کردن کوه.و چه باارزش هستی تو که همه اینها متاعی برای توست ولی...ولی همه این هارا انعام تو نیز دارند پس تو چه فرقی با انها داری اگر از انها بهره نبری تا بخدا نزدیک شوی و نه تنها این بلکه بقیّه راهم به خدا نزدیک کنی.و این انتخاب توست که تزکیه پیشه کنی و خشیت داشته باشی ، از اعمالت مراقبت کنی و همواره خوف داشته باشی و پیشبینی ضرر را ضمیمه زندگی ات کنی تا از طغیان دور شوی و جایگاهت بهشت شود یا که نه...از حدت تجاوز کنی و طغیان گر شوی و به تکذیب خدا روی بیاوری و جایگاهت دوزخ شود و این را بدان اگر خشیت را رها کنی در جاده ای منتهی به طغیان قدم خواهی برداشت که انذار دیگران هم تاثیری بر رویت نخواهد داشت...پس بترس فرعونی شوی که خدا را تکذیب کرد و دچار عذاب دنیا و آخرت شد ،بترس در یک چشم بهم زدن فردی شوی که از شدت عذاب ارزوی اینرا میکند که به قبرش بازگردد...به همان حالتی که استخوان هایش ریز ریز شده بود ...و از همه مهم تر به گذشته ات بنگری و حسرت بخوری ...حسرت اینرا که هرچه گذشت گویی یک نیمه روز بود
آری یک نیمه روز ...پس خشیت را پیشه کن در این دنیای کوتاه...
بسم الله ذی المعارج
تا حالا دیدی به خاطر از دست دادن یک نفر یا حتی هدیه یا یادگاری از طرف آن شخص ممکنه خیلی ناراحت بشی یا حتی دیگران را محکوم یا قصاص کنی!
میدونی چرا این اتفاق میوفته؟ چرا گاهی اوقات به یک نفر یا یک چیز آنقدر دلبسته میشیم که نمیتونیم دوریش رو تحمل کنیم؟!
همه اینها نشاندهنده علاقه ما به آن چیز یا کس است. علاقهای که موجبوابستگی ما میشود. این همان چیزی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ با ما همراه است و هرگز از ما جدا نخواهد شد. از وقتی که متولد میشیم وابسته هستیم به طوری که اگر مادرمون ما را رها میکرد از بین میرفتیم ... تا آخرین لحظات مرگ.