بسم الله
کتاب مربع های قرمز خاطرات شفاهی حاج حسین یکتاست که در 545 صفحه و توسط نشر شهید کاظمی به چاپ رسیده و حضرت آقا بر این کتاب تقریظ نوشتند...
بسم الله
کتاب مربع های قرمز خاطرات شفاهی حاج حسین یکتاست که در 545 صفحه و توسط نشر شهید کاظمی به چاپ رسیده و حضرت آقا بر این کتاب تقریظ نوشتند...
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آل محمد و عجل فرحهم
در میان دورانی که در هر جای جهان طاغوتی سر بر می آورد و در بین تمامی استعمارگران شرق و غرب که چیزی جز سیاهی در جهان نگستراندند، و درست در زمانی که طاغوت در اوج قدرت و اقتدار خود بوده و تمامی امکانات مادی و معنوی را در جهت کفر به خدمت گرفته بود، نوری تابیدن گرفت و موسایی با دست خالی به پیکار فرعون زمان خودش رفت و رشحات نوری شروع به تابیدن کرد...
جمهوری اسلامی عصاره ی تمامی پیامبران و امامان است، جموری اسلامی حقیقت فطرت های پاکی است که با دم مسیحایی امام امت بیدار شدند و خون و استقامت خود باقیمانده های نجاست کفر را تطهیر کردند که چه چیزی در عالم طاهر تر از خونی که در راه اسلام ریخته شود! مردمی که به حکومتی از جنس حکمت و احکام الهی آری گفته اند. جمهوری اسلامی غرض تمامی ادوار قبل بوده است و سر حسین(ع) بر نی نرفته است مگر برای تشکیل چنین حکومتی، گر کسی در دل ندای هل من ناصر حسین ابن علی را نمی شنود بداند که امام عشق را نشناخته که راه تمامی انبیا و اولیای خدا از همین جمهوری اسلامی میگذرد و اگر حسین در این میدان بود حاضر بود جان مبارک خویش را که بالاترین ارزش عالم امکان است فدای همین جمهوری اسلامی بکند؛ حال جان چون منی کی لیاقت فدا شدن در راه این مقدس را دارد، 12فروردین روز جلوداری ایران بر تمام مستضعفین عالم بود، روزی بود که زمین به مستضعفین که وعده داده شده بود رسید و اسوه و نمونه ای شد برای جهانیان تا بدانند که وعده خدا حق است و مستضعفان وارثان عالمند. حال انسانی که در این نعمت قرار گرفته است که نباید با یک غوره سردی و با یک مویز گرمی اش کند، نکند که این ملت به نعماتی که به او داده اش است غره شود و خود را کریم بداند و لایق کرامت و خدا را در جامعه مدنی کنونی اش فراموش کند، چراکه اکنون است که باید اسم خدا در جامعه جریان یابد و حدود الهیی برقرار شود. نباید با تنگ شدن روزی اش به جزع بیافتد و اهانتی به خودش تلقی کند این سختی پیش آمده را...
12 فروردین روزی است که حیات واقعی انسان را که در انتظار اوست پربار میکند که هر انسانی که در جامعه اسلامی نفس بکشد و در راه اعتلای این نظام قدم بردارد تک تک نفس هایش برایش عبادت است و آذوقه ی سفر.
پس ای انسانی که بار یافته ای که در این ارض مقدس نفس بکشی، چنان بتاز و چنان کار کن که مجال خود نمایی به فرصت طلبان و خودخواهان دنیا زده و جیره بگیران غرب و شرق و خودفروختگان فرهنگ برهنگی ندهی، که ان شاالله نفس نفس هایت قسم خوردنی خواهد شد.
12 فروردین نه پایان عید بلکه شروع عید واقعی برای مسلمانان و مومنان عالم است چراکه بنا طاغوت کنده شده است و حکومت عدل الهی برقرار شده و ان شاالله این ارثیه به دست اهل می افتد و منجر به ظهور منجی عالم ، حضرت حجت (عج) خواهد شد...
بسم الله الرحمن الرحیم
راه بیوفت و برو جلو ،بلند شو و به راه راست برو.مثل تیری از کمان رها شو ،از وابستگی هایت خودت را رها کن.اینبار جوری بهتر خودت را به خدا برسان،جوری اساسی تر.خودت را آماده این بکن که کار های بزرگ تری انجام دهی،کاری بسیار بزرگ.همچو موسی ،موسی شو ،به دل فرعون بزن؛نترس، اگر بخواهی میتوانی کسی شوی که یک تنه و با دست خالی در مقابل طاغوت میایستد و انرا شکست میدهد .اما...اما باید خودت را بسازی،مقدمه ساختن خودت را شروع کن.مرا بخوان با من شروع کن.
«بسم الله الرحمن الرحیم»،«وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا»
از خودت بکن وابستگی هایت را،تعلقاتت را؛به طوری که هیچ اثری از آن باقی نماند و به آن اجازه دفاع مده ،بر او چیره شو ،نگذار حتی حرفی برای گفتن داشته باشد،حتی یک وسوسه ریز.فاصلهات از بدی باید آنقدر بشود که به هنگام کار نیک نشاط داشته باشی،رضایت خاطر،یعنی دلت به تب و تاب بیافتد که برو و آنرا انجام بده.پس هرچه قدر فاصله میان (دوری از بدی) و (عمل به خوبی) ات را بیشتر کنی قسم خوردنی تر میشوی جایگاهت بالاتر میرود حتی از فرشتگان،پس مدام تسبیح کن،مدام خوبی و بدی را از هم جدا کن و این را لازمه کارت بدان.در این راه سبقت بگیر عجله کن موعود نزدیک است.بجنب که جا نمانی نه از بقیّه بلکه از خودت.نگویی میتوانستم آن کار را انجام بدهم و ندادم پس به هنگام سبقتت تدبیر امر هم داشته باش،به عاقبتش بیاندیش،همیشه در هر زمان ،حتی در هنگام خواب که پشیمان نشوی و نگویی:«میتوانستم از خود خواب را نزع کنم برخیزم و نماز شب بخوانم ولی نکردم ،وای بر من که جا ماندم نه از دیگران بلکه از خودم»
و این را بدان هنگامی قسم خوردنی میشوی که در جمع این کار را بکنی.آری در میان جمع باش ولی از خود سبقت بگیر.
سبقتت برای برای ترس از عذاب نباشد،قرار است به خدا نزدیک شوی که پایان همه چیز به سوی اوست (الی ربک منتهاها)و این خدا چه بهایی به تو داده است،چه نعمت های بزرگی از روشنی روز و تاریکی شب تا خارج کردن اب از زمین و استوار کردن کوه.و چه باارزش هستی تو که همه اینها متاعی برای توست ولی...ولی همه این هارا انعام تو نیز دارند پس تو چه فرقی با انها داری اگر از انها بهره نبری تا بخدا نزدیک شوی و نه تنها این بلکه بقیّه راهم به خدا نزدیک کنی.و این انتخاب توست که تزکیه پیشه کنی و خشیت داشته باشی ، از اعمالت مراقبت کنی و همواره خوف داشته باشی و پیشبینی ضرر را ضمیمه زندگی ات کنی تا از طغیان دور شوی و جایگاهت بهشت شود یا که نه...از حدت تجاوز کنی و طغیان گر شوی و به تکذیب خدا روی بیاوری و جایگاهت دوزخ شود و این را بدان اگر خشیت را رها کنی در جاده ای منتهی به طغیان قدم خواهی برداشت که انذار دیگران هم تاثیری بر رویت نخواهد داشت...پس بترس فرعونی شوی که خدا را تکذیب کرد و دچار عذاب دنیا و آخرت شد ،بترس در یک چشم بهم زدن فردی شوی که از شدت عذاب ارزوی اینرا میکند که به قبرش بازگردد...به همان حالتی که استخوان هایش ریز ریز شده بود ...و از همه مهم تر به گذشته ات بنگری و حسرت بخوری ...حسرت اینرا که هرچه گذشت گویی یک نیمه روز بود
آری یک نیمه روز ...پس خشیت را پیشه کن در این دنیای کوتاه...
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کتاب کم حجم اما بسیار با محتوای کابردی و غنی...
کتاب حاضر از بیانات امام خامنه ای(مدظله) در سال های 1351 و 1352 در یکی از مساجد در شهر مشهد پیاده سازی شده است؛ کتاب در ابتدا به معرفی واژه صبر به اینگونه پرداخته است: مقاومت آدمی در راه تکامل، در برابر انگیزه های شرآفرین ، فساد آفرین و انحطاط آفرین...
بسم الله
یاد شهید مسجدمان می افتم که بعد از انقلاب و در زمان جنگ تحمیلی از غرب به جمهوری اسلامی بازگشته بود و شب ها هم حتی به خانه نمی رفت، چرا که اعتقاد داشت دیر رسیده است و به انقلاب بدهکار است(نقل به مضمون)
22 بهمن هر سال فرصتی برای چون منی که دیر رسیده ام است تا بتوانم فریاد بزنم خدایا من که در زمره ی انقلابیون نبوده ام و قطعا به این انقلاب سالها که نه، قرن ها بدهکارم، اما ارزش این انقلاب و نظام اسلامی حاصل از این انقلاب را می دانم و حاضرم برای دفاع از آرمان های این انقلاب بمیرم و جان بدهم...
22 بهمن فرصتی است تا به تمامی برادران کوچکم که همگی از تقوا بالاتر از من هستند بگویم چند کیلومتر راهپیمایی را نه فقط جشن گرفتن انقلاب، که به نیت جا دادن خود در صف انقلابیونی بدانند که تشکیل جمهوری اسلامی دادند، جمهوریی که امام خمینی (ره) در چند جا فرمودند: حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر(عج) باشد اهمیتش بیشتر است.
حال این نعمت عظیم راهپیمایی را چگونه باید شکر کرد نمی دانم اما من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند/خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند
خدایا من و برادرانم را حتی به اندازه ی طرفه العینی از نظام اسلامی جدا نگردان... جانم فدایش...
پ.ن: نمی دانم شاید خاص تر شدن برای خدا، یعنی در دریای موتور سواران و ترک های آماده برای سوارشدن تو، به اختیار پیاده باشی در این ازدحام....
پ.ن: چه چیزی در عالم هست بالاتر از جمهوری اسلامی برای خاص تر شدن برای خدا....
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
چقدر زیباست که برادرانی داشته باشی که با دیدنشان اتصال را ببینی،و اتصال بخواهی...
خدا حفظتان کند....
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
حمد و ثنا خدایی را که منت بر من نهاد براین حال ، که اگر نبود رحمت خاصه حضرت حق تعالی، چون منی را چه به چنین کارهایی و چنان جاهایی... که این شکر نه از سر منیت است، که خدای ناکرده خود را در برابر هستی و هستی بخش چیزی بدانم و کنون خود را افتخار کنم، که لازم داسنتم قبل از شکایت آوردن به درگاهتان، از قبل سر شکر بر آستان ساییده باشم...
و اما بعد...
بارخدایا، بار ها خطا کرده ام پوشیده ای، بارها کوتهی کرده ام جبران نموده ای، بارها طغیان کرده ام به حدود بازگردانده ای، بارها تقصیر داشته ام و دست گیرم شده ای که هیچ جز شرمندگی در محضرتان برایم نمانده است، و هرکس بی خبر از درونم باشد خود بهتر می دانم که هیچ همراهم لایق پیشکش و به نمایش در آوردن به درگاهتان نیست، نه نماز مقبولی، نه عبودیت مخصوصی و نه عمل خالصی... هر آنچه که داشته ام یا ناخالص بوده و یا به بدی هایم نیستشان کرده ام ...
اما کنون حرف دیگر دارم، آمده ام تا باز از این خوان گسترده ی رحمت فزون تر از حد طلب کنم، که هرچه تا کنون نیز یافته ام، به جود شما بوده نه به برازندگی این دل سیاه؛ افتان و خیزان رسانده ای ام تا چنین جایی که الحمدلله ببینم کسانی را که ثمره فؤاد باشند برایم و بتوانم قیامت خود را بر عمل آنان محکم کنم که اگر به خودم بود که جز تباهی چیزی نمی ماند. کجدار و مریز به آن حد بالا آورده ای ام که شجره ای بعد از خود ببینم که شاخه هایی محکم تر از تنه دارد، که باز هم الحمدلله...
کنون که حرکت عمرم چنین سریع بر ارقام بالاتر نزدیک می شود و من نیز هر روز بیش از دی متوجه بدکاری و خسران ها گذشته ام میشوم آمده ام تا دوباره دست گدایی بر درگاهتان برآورم که یارب، نکند که نظر تو برگردد، نکند که درگاهتان راه را بر بدکاران ببندد، که جز آن ملجأ ندارم، اما به این بسنده نخواهم کرد که خانه ی کریم گدا پرور است و سفره ی شما دائم پهن، یا رب این تنه ی درختی که کرم ها زده است و آفت ها در تار و پودش تنیده را به برکت شاخه های سالمی که در امتداد دارد حفظ بفرما... یارب می دانم که شاخه ها دیگر نیازمند این تنه ی پوک نیستند اما تو خود بهتر میدانی که این سال خورده درخت محتاج اتصال به این شاخه های تازه به ثمر رسیده است... من خوب میدانم برای ماندن در سیر این اتصال نیازمند اصلاح خود هستم و رسم بندگی باید بیاموزم، که خواجه خود آداب بنده پروری داند؛ اما به رسم واگویه کردن اسرار دل با شما خواستم تضرع را به درگاهتان به جا آورم و خاکساری خود را چندباره اعلام نمایم و خواستار ماندن در مسیر باشم...
عجب منجوک پروردگاری.....
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رسول الله چه سختی هایی در مسیر رسالت داشت؟
شروع حرکت رسول چطور بود؟
هدف اصلی ایشون چی بود؟
چه آدم هایی تماما درخدمت بودن و چه افردای نه؟
چه چیزی امیرالمومنین رو خانه نشین کرد؟
کدام صفت علی(ع) بارز ترین و شاخص ترین صفت ایشون بوده؟
مسیر امیر المومنین در تکمیل رسالت چه بود؟
آیا اسلام زنها را فقط در خانه میخواهد؟
آیا زن در اسلام عنصر ضعیفی است؟
آیا زنی میتوان یافت که الگوی مردان هم باشد؟
مادرمان زهرا چگونه علی (ع) را یاری میداد؟
چرا امام حسن(ع) با معاویه بیعت کرد؟
چه کسانی در زمان ایشان یاور ایشان بودند؟
آیا امام حسن(ع) به اندازه ی بقیه ی ائمه جنگاور نبودند که به صلح تن دادند؟
صلح امام حسن چه مسیری را بر اسلام باز کرد؟
امام حسین(ع) درحالی که همگان احتمال پیروزی نمیدادند چرا جنگیدند؟
هدف جنگ آیا گرفتن حکومت بود؟
هدف جنگ آیا شهادت بود؟
چرا خانواده را با خود بردند؟
امام سجاد(ع) چرا انقدر به دعا اهمیت میدادند؟
آیا این سخن که امام را اینگونه دید که بیشتر مشغول عبادت بودند تا امور سیاسی درست است؟
امام سجاد چگونه یارانی داشت؟
چرا به هیچکدام از قیام ها به خونخواهی حسین(ع) نپیوستند؟
امام سجاد(ع) امور سیاسی را چگونه پیش میبرده است؟
امام باقر(ع) چرا در برهه ای مدارا و در برهه ای خروشیدند؟
چرا اقدام به جهاد علیه حاکم نکردند؟
امام صادق(ع) چگونه کلی شاگرد جمع کردند؟
آیا وجود تشکیلات سری و مخفی را میتوان برای ائمه اثبات نمود؟
آیا امام صادق (ع) کار سیاسی را رها کرده و به دنبال معرفی احکام رفته بود؟
چرا امام کاظم(ع) به طور واضح به مردم معرفی نشد؟
چرا امام کاظم مدت زیادی در زندان بود؟
آیا امام کاظم که مدت زیادی در زندان بود توانست کار خاصی انجام دهد؟
علت تبعید امام رضا(ع) چه بود
آیا امام رضا(ع) با حاکم بیعت کرد و ولایت عهدی را پذیرفت ؟ چرا؟
نحوه مبارزه ایشان چگونه بود؟
امام جواد (ع) و امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) این مسیر را چگونه ادامه دادند؟
چرا در تواریخ هم علی رغم نزدیکی زمانی به ما به نسبت باقی ائمه از این بزرگواران اطلاعات کمتری در دست است؟
آیا نقش ایه سه امام اندازه ی باقی امامان در مسیر اسلام موثر بوده است؟
حضرت حجت.....
اگر دنبال سرنخی برای پاسخ به سوالات بالا هستید، کتاب انسان 250 ساله از بیانات و نوشته های امام خامنه ای(مدظله) از نشر صهبا به چاپ رسیده است که خواندن آن برای هر شیعه ای برای دیدن یکپارچه ی حرکت این امامان قطعا واجب است.
پ.ن: گاهی اوقات اگر کسی که تعریف کردن خوب نمیداند، شمس را تعریف کند، باعث کم نشان دادن خورشید در ذهن شنونده خواهد شد، شرمنده...
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب کار باید تشکیلاتی باشد
بیانات امام خامنه ای(مدظله)
انتشارات شهید کاظمی
146 صفحه
مطالب کتاب به شدت جذاب و دوس داشتنی بودش، با اینکه قبلا( چند سال قبل) کتاب رو خونده بودم اما وقتی کتاب رو دوباره دست گرفتم، به علت پویایی که مطالب داشت و مقطعی که خودم توش قرار دارم که خیلی از مطالب رو به راحتی میتونستم توی زندگی خودم محل بروزش رو ببینم ، مشتاقانه پیش میرفتم ؛ بیشترین چیزی که توی کتاب آزار دهنده بود ، کم ذوقی مولف بودش که گاهی دیده میشد، مطلبی عینا در سه یا چهار جای کتاب تکرار شده بود، از انتشارات شهید کاظمی با آوازه و سابقه ای که داره قطعا بیشتر از این انتظار میره( کتاب مشابهی در حوزه بیانات رهبر برای معلمین رو هم از همین ناشر دیدم که وقت و ذوق کافی برای تالیف گذاشته نشده بود....)
کتاب رو به نظرم باید هرکسی که از مقطع کنکور گذر کرده و داره وارد فضای دانشگاهی میشه بلافاصله مطالعه کنه تا هم با این جمله طوفانی امام خامنه ای مواجه بشه :(( در جمهوری اسلامی، هرجا که هستید همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است. )) برای کسی که کمی دغدغه ی کار کردن داره و احتمالا بعد از دوران مدرسه اولا آزادی هم وقتی و هم جغرافیایی و هم ارتباطی و ... پیدا میکنه و باید بین انواع و اقسام دعوت ها انتخاب بکنه کتاب به شدت فیلتر خوبی بین دعوت های پیرامونی برای گزینش مجموعه مناسب برای فعالیت هستش.
کتاب برای افرادی هم که توی یک مجموعه هستن یا اینکه میخوان یک مجموعه راه بندازن، کلی نکته ی به درد بخور داره، در کل هرکی میخواد توی جمهوری اسلامی کار کنه، چون کار باید تشکیلاتی باشد! باید این کتاب رو بخونه و نکته برداری از داشته باشه.
در تکمیل مطالب کتاب جزوه ی "کار تشکیلاتی" شهید بهشتی هم فوق العاده است.
پ.ن : هرجا در متن کلمه ای کتاب ببیان شد، منظور بینات معظم له بود وگر نه خود تالیف کتاب حاضر( چاپ هجدهم سال 1398 ) واقعا نزدیک به افتضاح بود....