جان فدای تو...
بسم الله
یاد شهید مسجدمان می افتم که بعد از انقلاب و در زمان جنگ تحمیلی از غرب به جمهوری اسلامی بازگشته بود و شب ها هم حتی به خانه نمی رفت، چرا که اعتقاد داشت دیر رسیده است و به انقلاب بدهکار است(نقل به مضمون)
22 بهمن هر سال فرصتی برای چون منی که دیر رسیده ام است تا بتوانم فریاد بزنم خدایا من که در زمره ی انقلابیون نبوده ام و قطعا به این انقلاب سالها که نه، قرن ها بدهکارم، اما ارزش این انقلاب و نظام اسلامی حاصل از این انقلاب را می دانم و حاضرم برای دفاع از آرمان های این انقلاب بمیرم و جان بدهم...
22 بهمن فرصتی است تا به تمامی برادران کوچکم که همگی از تقوا بالاتر از من هستند بگویم چند کیلومتر راهپیمایی را نه فقط جشن گرفتن انقلاب، که به نیت جا دادن خود در صف انقلابیونی بدانند که تشکیل جمهوری اسلامی دادند، جمهوریی که امام خمینی (ره) در چند جا فرمودند: حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر(عج) باشد اهمیتش بیشتر است.
حال این نعمت عظیم راهپیمایی را چگونه باید شکر کرد نمی دانم اما من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند/خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند
خدایا من و برادرانم را حتی به اندازه ی طرفه العینی از نظام اسلامی جدا نگردان... جانم فدایش...
پ.ن: نمی دانم شاید خاص تر شدن برای خدا، یعنی در دریای موتور سواران و ترک های آماده برای سوارشدن تو، به اختیار پیاده باشی در این ازدحام....
پ.ن: چه چیزی در عالم هست بالاتر از جمهوری اسلامی برای خاص تر شدن برای خدا....
سلام...
انشاءالله که در این راه ثابت قدم و جزو زبر الحدیدانی که در این راه از جان خویش گذشته و شهادت را با جان و دل میطلبند و به آن میرسند باشیم.