زبر الحدید

رَبِ‌ إِنِّی‌ لِمَا أَنْزَلْتَ‌ إِلَیَ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ فَقِیرٌ

زبر الحدید

رَبِ‌ إِنِّی‌ لِمَا أَنْزَلْتَ‌ إِلَیَ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ فَقِیرٌ

زبر الحدید

زمین بازی بچه های مسجد...

آخرین مطالب

نویسندگان

۷۰ مطلب با موضوع «گجله نوشت» ثبت شده است

«بسم الله الرحمن الرحیم و صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»

 


نقد کتاب دختر پیامبر(س)

 


کتاب دختر پیامبر در۱۴۳ صفحه به شرح زندگانی حضرت صدیقه طاهره(س) پس از رحلت حضرت رسول(ص) اشاره می کند.
این کتاب توسط استاد محمدعلی جاودان به نگارش در اومده.
یکی از نکاتی که خیلی عیار کتاب رو بالا برده،توجه بسیار عالی نویسنده به منابع تاریخ اسلام از جمله منابع اهل تشییع و منابع اهل سنت هستش؛ نویسنده تونسته رفرنس هایی از کتاب های معتبر تاریخ اسلام رو در کتاب بیاره و بعضا اون ها رو توضیح بده یا نقد بکنه.
این کتاب با اینکه تعداد صفحات زیادی نداره و قطور نیست اما تونسته اطلاعات جامع و کاملی رو در اختیار مخاطب قرار بده و اصطلاحا کتاب مختصر و مفیدی رو به ما تحویل بده.
خواندن این کتاب رو به شدت به برادران مداح ام و تمام کسانی که علاقه و دغدغه دارند که اتفاقات و رویدادهای بخشی از زندگی دختر پیامبر(س) رو بدونن،پیشنهاد می کنم.
                        «و من الله توفیق»  

                                والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۰۲
طیبین

بسم الله الرحمن الرحیم و صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ای رها دهنده از فقر و تنگدستی مرا از این فقر نجات بده؛ این فقر خاموشی که خود از ان بی خبرم.
از این فقر بی خبرم و در دریای فخر فرو رفتم.
فقری که سرنوشت هولناکی دارد؛سرنوشتی که حتی از تصور ان هراسناکم.سرنوشت هایی نظیر دع یتیم و تکذیب دین و روز جزاء.
ای رها دهنده از فقر و تنگدستی،نجات بده روح مرا از این این ریاهای بی دلیل و سهو های کثیر،از این بیهوده نشستن ها در مقابل تلویزیون تا هرزه گردی در فضای مجازی،کمکم کن تا در مقابل هجمه های دشمن و وسوسه های شیطان ثابت قدم باشم.
کمکم کن تا هر کاری را در زمان خود و اجل تعیین شده به پایان برسانم.
ای آیت خدا ،کمکم کن تا از آن دسته از نمازگزارانی که ذکر کردی نباشم تا با سهو های بی توجیه مانع از وصال با خداوند ذی المعارج بشوم.
ای آیت خداوند مرا کمک کن تا در راه حق به بهترین شکل ممکن قدم بردارم.


مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَنِىُّ وَاَ نَا الْفَقیرُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْفَقیرَ اِلا الْغَنِىُّ؟؟؟
         

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۱۷
طیبین

به نام خدا

فردی که با قران عوض شد.

می خوام ماجرایی که به چشم دیده ام را تعریف کنم ، ماجرای نوجوانی که زندگی اش با رفتن به مسجد متحول شده.

بریم سراغ ماجرایی که قراره تعریف کنم،اول کمی از اوضاع خود اون نوجوان بگویم؛نه مذهبی نه غیر مذهبی و زیاد بر نماز و حجاب تاکید نمیکرد نمازهایش اول وقت نبود و خیلی هم توجه به نماز نداشت و آنقدر دیر میخوند و پشت گوش مینداخت  که نمازش نزدیک به قضا میشد یا اصلا قضا میشد و به اصول دین زیاد پایبند نبود و مخصوصا روز حساب را دروغ مینامید ، کسی بود که وقتی یتیمی میدید به او بی احترامی میکرد و دوری میکرد (به طور مثال در تدبر قران میخوانیم که یکی از صفات خداوند رزاق بودن است ولی ما انسان ها از خود چیزی نداریم و همه دارایی ما از لطف خداوند منان است ولی باز هم انسان ها از داده های خداوند استفاده نمیکنند)

کسی بود که به نیازمندان طعام نمیداد و دیگران هم از طعام دادن به نیازمندان منصرف میکرد و مانع میشود فردی به شدت ریا کار بود وخیلی دوست داشت در چشم مردم باشد فردی مثبت باشد و همین طور زکات و خمس نمیداد با اینکه بر ان واجب بود.

این فرد چند دوست مذهبی و خوب داشت که ان ها بعد از کلی صبر و توکل بر خدا توانستند این فرد را به مسجد بیاورند ؛ که در انجا نماز اول وقت بخواند ، ان فرد به مسجد میرفت ولی به جای عبادت  در یک گوشه میشست و به خنده و کار کردن با گوشی میگذروند

ولی یک بار که داشت نماز اول وقت میخواند ؛ بعد از نماز ، پیش نماز مسجد به سمت او امد تا با او صحبت کند ، ولی در اصل قبل این اتفاق دوستان خوب او با پیش نماز مسجد صحبت کرده بودند ، پیش نماز او را نگه داشت تا مسحد خالی شود تا بتواند راحت با او صحبت کند ؛ مسجد خالی شد و پیش نماز شروع کرد به صحبت کردن،او گفت:(الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ )(وای بر آن نماز گزارانی که در نماز خود سهل انگارند}سوره ماعون آیه 5

آن فرد کمی مکث کرد و گفت : حاج آقا متوجه نمیشوم

پیش نماز حدیثی از رسول الله (ص) آورد و گفت: {{نماز عمود دین است}}

حال این نمازی که شما میخوانی همان نمازی است که رسول خدا میفرمود!!؟؟

حضرت امام موسی کاظم (ع) ، از پدر بزرگوارش (ع) ، از جد بزرگوارش (ع) روایت کرده است ، که ایشان درباره کلام خداوند عزا وجل((ارایت الذی یکذب بالدین)) فرموده: یعنی به ولایت امیرالمومنین (ع).

ادامه داد.

در مورد یتیمان گفت:

«پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:

خیرُبُیوتِکُم بَیتٌ فیهِ یَتیمٌ مُکَرَّمٌ.

بهترین خانه‌های شما خانه‌ایست که در آن طفل یتیمی مورد مهر و عطوفت قرار بگیرد..

ادامه داد.

در مورد طعام دادن به نیازمندان گفت :(»

   «مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»


از خدا بترسید و دربارة ایتام، خدا را شاهد و ناظر بگیرید! مبادا آن‌ها گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند و در جمع شما حقّشان ضایع و پایمال گردد.

ادامه داد.

در مورد ریا گفت:

امام رضا علیه السلام:

المُستَتِرُ بالحَسَنةِ تَعدِلُ سَبعینَ حَسَنة

یک کار نیک پنهانى، با هفتاد کار نیک [ علنى ] برابرى مى کند

ان فرد بعد از این اتفاق ها به شدت متحول شد وبرای فهمیدن بیشتر قران به کلاس های تدبر رفت تا به درجات بالا تر برسد.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۹ ، ۰۲:۱۴
طیبین

بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی اوقات حواسمان نیست چه کار داریم میکنیم
و فکر میکنیم که اگر یک سری کوتاهی ها انجام شود اتفاقی نمی افتد در صورتی که همین کوتاهی های ریز و کوچک روی هم جمع میشوند و کوهی از بدی می سازند
افردی هستند که این کوتاهی ها را انجام می دهند و تا به خود می آیند می بینند که دارند خدا و دین و .... را زیر سوال می برند
هر چند وقت یکبار باید به خودمان نگاه کنیم که داریم چه کاری انجام میدهیم و به نتیجه آن فکر کنیم و از قرآن کمک بگیریم
سوره ماعون هم به همین کوتاهی ها و نتیجه آن اشاره دارد
از نظر بنده سوره ماعون تلنگری به ما افردای است که ادعای دینداری داریم نه کسانی که توجهی به خدا و دین ندارند
مثلا در سوره ذکر شده که به دل بچه یتیم را نشکنیم
ممکن است ما هم حواسمان نباشد و مثلا وقتی که از خیابان رد میشویم دل بچه یتیمی که میخواهد به ما چیزی بفروشد را بشکنیم
یا مثلا وقتی که در حال نماز خواندن باشیم شخص مهمی از کنار ما رد شود و برای اینکه آن شخص آمده ما نمازمان را بهتر و درست تر بخوانیم به خاطر آن شخص
دو مثال بالا اگر حواسمان به خودمان نباشد به راحتی اتفاق می افتد
و اینها روی هم جمع شده و همان طور که در سوره آمده ما به خودمان می آییم و میبینیم یک سری اعتقادات مهم خود را از دست داده ایم و این بسیار خطرناک است
و در آخر اینکه این تلنگر ها را باید جدی گرفت
پایان 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۸:۲۸
طیبین

بسم الله الرحمن الرحیم
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :الصَّلاةُ عِمادُ الدِّینِ (نماز ، ستون دین است)
آیا واقعا نمازی که ما می‌خوانیم همان نمازی است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:نماز ستون دین است؛ نمازی که در آن سهل انگاری های فراوانی است! نمازی که به سرعت می‌خوانیم تا به فیلم یا برنامه مورد علاقه خود برسیم!؟ نمازی که در جمع با صدایی رسا و زیبا به جا می آوریم ولی در خلوت حین نماز گویا صد سال است که نخوابیده ایم!؟
به درستی و شایستگی نماز را به جا نیاوردن یا بدتر از آن‌ به‌ جا نیاوردن نماز می‌تواند علت بسیاری از گناهان ما باشد؛ پس ویل بر ما!
شک کردن در دین و کم رنگ شدن ایمانمان تا جایی که خواه یا ناخواه، مستقیم یا غیر مستقیم دین را تکذیب کنیم معلول به جا نیاوردن درست نمازمان است.
اگر ما به شایستگی نماز به جا میاوردیم پس چرا زمانی که در خیابان ها کودکان کار را می‌بینیم طوری از کنارشان رد می‌شویم که گویا اصلا آنان را ندیده ایم!؟ یا وقتی رفیقمان می‌خواهد به آنان کمک کند ما با بهانه آوردن مانع آن می‌شویم!؟
در مسجد مان بار ها و بار ها صدای کمک در بین دو نماز شنیده ام اما نمازگزاران انگار نه انگار صدایی می‌شنوند... مگر آنان با این آیه متبرکه (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ(جز این نیست که ولىّ شما خداست و رسول او و مؤمنانى که نماز مى‌خوانند و همچنان که در رکوعند انفاق مى‌کنند.)) آشنایی ندارند و آن را حتی یک بار نشنیده اند!؟ چه نمازگزارانی هستیم ما  پس براستی که ویل بر ما.
نماز به جا می آوریم و  برای خودمان کلی حال میکنیم اما در باطن کار چه!؟ آیا نماز ما همان نمازی است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند!؟


ق ٢١

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۵۸
خیرین

بسم الله الرحمن الرحیم

 

حضرت آقا یک سال پیش (۱۳۹۸/۱۰/۲۳) در دیدار دست‌اندرکاران کنگره ۲۰۰۰ شهید استان بوشهر  فرمودند:

"همین شهید نادر مهدوی که [شما] آقایان چند بار اسمش را اینجا آوردید، کسی از دوستان ما که وارد در این موضوعات است میگفت اگر ایشان متعلّق به کمونیست‌ها بود، یک چگوارا از  او درست میکردند؛ یعنی [یک] چهر‌ه‌ی بین‌المللی مبارز. این جوان کم‌سال یک چهره‌ی این ‌جوری دارد: حضورش در منطقه‌ِی خلیج فارس، آن درگیری‌اش با آمریکایی‌ها، بعد هم دستگیری‌ و شکنجه و شهادتش؛ یعنی یک شخصیّت‌های این‌جوری‌ای در بوشهر هستند."

و در ادامه سخنرانی:

"مثلاً اسم فلان بازیکن فوتبالِ فلان کشور را همه‌ی بچّه‌ها میدانند، اسم رئیسعلی دلواری را نمیدانند، اسم نادر مهدوی اصلاً به گوششان نرسیده، خبر ندارند؛ کاری باید کرد تا این نامها زنده بمانند؛ اینها الگو هستند."

 

بعد از گذشت یک سال وقتی میخواستم کتابی راجب این شهید بزرگوار، شهید نادر مهدوی پیدا کنم  رسیدم به کتابی با اسم "بار دیگر نادر" که سال 94 نشر داده شده!

 تا انقلاب رفتم نداشتن... سایت ها نداشتن...مرکز تبادل کتاب(پل حافظ) نداشت... حتی انتشارات کتاب هم شماره ی درست حسابی نداشت و ...

و بعد از گذشت یکسال از حرف آقا نتونستم کتابی راجب شهید نادر مهدوی بدست بیارم...

باید کاری کنیم نام این شهید زنده بماند...

(چگونه اش رو خیلی دوست دارم تو نظرات پیشنهاد بدید و به جمع بندی برسیم و عمل کنیم ان شاء الله...)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۹ ، ۰۱:۱۴
خیرین

بسم الله الرحمن الرحیم

برداشتی از کتاب «کار باید تشکیلاتی باشد»

 

حبه قند

هر فرد باید خودش را در جامعه حل کند،گم کند، مثل یک حبه قند در آب؛ اما هویت خودش را هم حفظ کند! مثل اینکه اگر تشکیلات نباشد انگار آن فرد هم نیست، اصلا وجودش گره خورده به تشکیلات؛ از طرفی تو این تشکیلات ویژگی خاصی هم دارد!

 

چراغ قوه

حیات مجموعه به این است که مرتب از بالا زیر نظر(=مدد رساندن به فرد) باشد مثل نور چراغ قوه...به مجردی که برود دیگر آن نقطه روشن نیست! (مثل مربی فوتبال که دائم بازیکنانش رو زیر نظر داره!)

 

جدایی

اصول و مبانی معرفتی(نه سلائق) آنجایی است که انسان ها از هم جدا می شوند یا نزدیک!

 

ریل قانون

از ریل قانون خارج نشوید.(حتی اگه قانون ایراد داره!)

 

نشاط

 ایجاد نشاط و امید به وسیله پیگیر بودن و سوال پرسیدن از پیشرفت کارها بوجود میاد! (نه بی خبر بودن)

 

بسیار نقاطِ بسیار منفی

بر حذر باش که خودشیفتگی به سراغت نیاید. خوبی تان را ببینید، بسیار نقاط بسیار منفی خودتان را هم ببینید! (خودشیفتگی=دیدن امتیازات باعث میشه بدی هایت را نبینی)

 

یادآوری

هدف نباید گم شود، نباید فراموش شود!

(وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا)

 

مسئول منطق

بر مبنای یک پایه منطقی کار انجام دهید و مسئولیتش را هم گردن بگیرید!  (از خود بپرسید این کار برای چه بود غرض شخصی؟؟ عاقلانه؟!)

 

بِپا

تقوای جمعی(خود نظارتی- پاییدن مجموعه) لازم است که اگه نباشه اون فرد که تقوای فردی داره میغلتد و به جایی که نباید میرود!

 

تکلیف محور

نسبت به آینده بایستی خودمان را برای خدمت در هر جا به هر گونه آماده کنیم،  پست و مقام چیه اصلا؟! تکلیف محور باشیم! (چای درست کردن حضرت آقا)کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُولٌ.

 

 به داداشای فارغ التحصیل ام :)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۹ ، ۰۳:۰۴
خیرین

«بسم الله الرحمن الرحیم و صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»

 

 

نقد کتاب خاطرات احمد احمد

 

 

تاریخ معاصر بخش مهمی از تاریخ که به ما میفهمونه،ما چرا الان تو این وضعیت هستیم. چه عواملی باعث شده که ما تو این شرایط باشیم.بسترهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی یک جامعه رو نشون میده.برای همین میتونه به ما قدرت تحلیل بده کلا خوندن تاریخ سیاسی و تاریخ تمدن میتونه به ما قدرت تحلیل سیاسی بده. به همین خاطر خوندن آثار در این زمینه میتونه خیلی برای ما مفید باشه.
یکی از این آثار کتاب خاطرات احمد احمد به قلم آقای محسن کاظمی هستش.
در این کتاب دریچه های مختلفی از دوران طاغوت و پهلوی برای ما باز میشه،دریچه هایی مثل فقر،حرمان،بدبختی که شاید کمتر ازش شنیده باشیم.
یکی از بخش های جذاب این کتاب صحبت درباره تشکیلات و سازمان های مختلف و فعالیت در اون هاست،مثل هیئت های موتلفه اسلامی،انجمن ضد بهائیت،حزب ملل اسلامی و از همه مهم تر سازمان مجاهدین خلق،این کتاب توضیحات بسیار جالب و بحث بر انگیزی رو درباره سازمان مطرح میکنه مثل افراد کادر مرکزی سازمان،ایدئولوژی سازمان و انحرافاتی که بعد از مدتی دچارش میشن.(به نظرم این بخش کتاب خیلی جذابه حداقل من رو مشتاق کرد که بیشتر درباره سازمان بدونم و بیشتر دربارش مطالعه کنم.)
این کتاب توسط انتشارات سوره مهر در ۴۰۶ صفحه چاپ شده.متأسفانه کیفیت چاپ اصلا تعریفی نداره؛بنظرم تو یک صفحه از کتاب،جملات و کلمات می تونستن فاصله بیشتری داشته باشن،تو این کتاب از فونت ریزی استفاده شده که خوندن کتاب رو یه کم سخت می کنه.
ولی در کل محتوای کتاب عالی هستش.خوبه که ما بدونیم چقدر آدم در راه مبارزه،مجروح شدن،شهید شدن،شکنجه شدن تا این مبارزه به پیروزی ختم بشه و حاصلش بشه حکومت جمهوری اسلامی.
نثار ارواح طیبه شهدا به خصوص شهید حاج محسن فخری زاده صلوات.
                            «والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۷:۰۳
طیبین

«بسم الله الرحمن الرحیم و صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»


کتاب مرد


این کتاب داستان هایی است،از زندگی حاج احمد متوسلیان از حضور ایشان در کردستان و جنگ تحمیلی و داستان رفتن شان به لبنان و بقیه قضیه ها.
 این کتاب بسیار جذاب نوشته شده و داستانهای آموزنده از این شهید رو در قالب یک رمان به ما ارائه داده است. شخصیت اصلی داستان فردی است، به نام رضا که فرمانده آنها حاج احمد است.
 بعضی جاها آدم انقدر جذب این داستان میشه که فکر میکنه تو پادگان دوکوهه داره کنار حاج احمد متوسلیان و برخی بچه‌ها ورزش صبحگاهی میکنه.
 کلاً قضیه های زیادی توی زندگی حاج احمد اتفاق افتاده که میتونه چراغ راه ما باشه و به ما چیزهای زیادی یاد بده که یکی از این داستان ها رو تو این متن آوردم.
« جلوی آشپزخانه شلوغ بود. پاتیل های بزرگ غذا جلوی آشپزخانه ردیف شده بود.مسئولان تدارکات، ناراضی و غرغر کنان کنار پاتیل ها ایستاده بودند.
 اصغر کاظمی با پیرمردی جر و بحث می کرد. رضا نظاره‌گر ماجرا بود. پیرمرد گفت:« آخه مسلمون! این چه وضعه نون دادنه؟ مگه نون‌خشکی باز کردی؟»
 و به چند گونی نون خشک که کنار در آشپزخانه بود، اشاره کرد. اصغر گفت: «دستور حاج احمده به من گفته به همه نون خشک بدم.»
 پیرمرد گفت: «واسه چی؟ فکر کردی همه مثل خودت دندون دارند جوون؟»
 اصغر شانه بالا انداخت.
_ من به وظیفه عمل می کنم. اعتراض دارید برید، به خود حاج احمد بگید.
 مسئولان تدارکات سوار ماشین شدند و به همراه اصغر به سوی مقر فرماندهی رفتند.
 احمد در حال جارو کردن کف زمین بود که صدای همهمه را شنید.
 جارو را کنار گذاشت و از مقر بیرون آمد. وقتی رضا ماجرای نان خشک را تعریف کرد، احمد رو به مسئولان تدارکات گفت: «برادر کاظمی تقصیر ندارند. من گفتم بین نیروها نون تازه و گرم تقسیم نکنه.»
 پیرمرد گفت: «برای چی؟»
- حاج آقا اگه بچه ها سختی نکشند و به نفس و شکمشون مسلط نباشند،هیچ وقت تو عملیات و سختی طاقت نمی آرند. اگه اینجا تو آسایش و راحتی باشند، همیشه توقع دارند که تو رفاه باشند. برید به بچه ها بگید خدا را شکر کنند که همین نون خشک و پنیر هم هست. تو شعب ابی  طالب، اصحاب پیامبر با یه دونه خرما سر می کردند. پیرمرد به مسئولان تدارکات نگاه کرد و همگی رفتند.»
این کتاب به سه بخش تقسیم شده که هر بخش به قسمتی از زندگی حاج احمد اشاره داره و هر بخش از کتاب به فصل های چند صفحه ای تقسیم شده که خوندنش رو راحت تر می کنه.
یکی دیگه از وجه های مثبت این کتاب قیمتشه.قیمت این کتاب ۱۲۰۰۰ تومان هست که با پس انداز کردن نصف پول یه بار خرید چیپس و پفک و... می تونید این کتاب رو خریداری کنید.
البته اگر از بچه ها کسی این کتاب رو بخواد من مشکلی ندارم و میتونم کتاب رو بهش قرض بدم تا بخونه.
ان شاءالله که با خوندن زندگی شهدا بتونیم راه و هدف اون ها رو بفهمیم و بتونیم به اونها عمل کنیم تا به درجات عالی معنوی و علمی و...برسیم.             
                               «الحمدلله رب العالمین»            
                                                           «والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»   

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۹ ، ۱۶:۱۲
طیبین

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

کتاب نامه های بلوغ


شاید در زمان هایی فکر نوشتن به سرتان زده باشد اما به چه کسی به چه دلیل اصلا چرا بنویسیم 
پاسخ همه ی این چراها مشخص است 
((کمرنگ ترین جوهرها،از قوی ترین حافظه ها قوی تر است))
نوشتن می ماند خیلی بیشتر از صوت و صحبت و .......
استاد صفائی حائری ترجیح دادن بنویسند.
بنویسند برای فرزندانی که مکلف شده اند و مورد خطاب خدا قرار گرفته اند.کتاب نامه های بلوغ پنج نامه از استاد صفائی حائری است خطاب به فرزندانش که قطعا میتونه قابل استفاده ما هم قرار بگیره!!!
نامه ی اول خطاب به پسر اول ایشان محمد است(بینش ها و گرایش ها) اول این نامه شروع می کنند به توضیح دادن اصل و نسب خودشون و خانوادشون و اشاره به این دارند که تو صاحب خانواده،پدر و مادر خوبی هستی که این نکته برای همه ی عزیزان قابل تعمیم است،اما بحث اصلی در نامه اول شرح دادن این سه اصل است 
۱_بینات
۲_میزان 
۳_کتاب
این سه اصل است که پیامبران با آنها به هدایت می پردازند.
نامه ی دوم به موسی پسر دوم ایشان هست،در اول این نامه استاد به گلایه از موسی و محمد می پردازند و میگویند شما با توجه به شرایطی که داشتید باید خیلی بیشتر از این ها پیشرفت میکردین ولی متاسفانه به دلیل لجبازی ها و سر به هوا بودن از آنها غافل شدید و بعد توصیه هایی رو در باب تحصیل فقه،مطالعه،آداب معاشرت و...به فرزندانشون می کنن و اما موضوع اصلی این نامه در مورد سیر و سلوک است. این قسمت از کتاب بسیار زیباست.
((دل آدمی،بزرگتر از این زندگی است.و این راز تنهایی اوست.او چیزی بیشتر از تنوع و عصیان را میخواهد. او محتاج تحرک است و حرکت،با محدودیت سازگار نیست،که محدودیت ها،عامل محرومیت و تنهایی ماست. 
در نامه ی سوم بحث میرود روی رضا و خشنودی در ابتدا استاد معنی این کلمات رو میگن و متضاد این کلمات رو هم بیان میکنن و بعد میرن سراغ اینکه اصلا رضا و خشنودی چیه بعد اینکه این مفاهیم رو تعریف کردن میرن سراغ اینکه خب حالا اصلا چجوری بدست میاد و حتی تحلیلش هم میکنن.
تو نامه ی چهارم نوبت میرسه به«عمل و بحران های عمل» 
این بحث خیلی مهمه و استاد به بیان نکات و حرف های قابل توجه ای میپردازه.
"سعی کن با آنچه یافته ای زندگی کنی و با شکر، باعث زیادی نعمت معرفت خود گردی ؛ چون در حدیث است : « مَن عَمِلَ بِمَا یَعلَمْ ، عَلَّمَهُ اللّهُ ما لم یَکُن یَعلَمْ»؛ کسی که به آنچه آموخته ، عمل کند ، خدا به او ، آنچه را که نمی توانست بیاموزد ، می‌آموزاند."
و نامه ی پنجم که بنظرم غمگین ترین نامه است. اسم این نامه هست نامه ی ناتمام حالا دلیلش رو نمیگم ان شاءالله
که خودتون بخوانید و بفهمید.
در انتهای کتاب هم اشعاری هست از خود استاد علی صفائی حائری که اگه علاقمند به شعر سپید هستید می تونید بخوانید و استفاده ببرید 
                        الحمدلله رب العالمین
     

                          (والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۹ ، ۰۱:۱۷
طیبین