زبر الحدید

رَبِ‌ إِنِّی‌ لِمَا أَنْزَلْتَ‌ إِلَیَ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ فَقِیرٌ

زبر الحدید

رَبِ‌ إِنِّی‌ لِمَا أَنْزَلْتَ‌ إِلَیَ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ فَقِیرٌ

زبر الحدید

زمین بازی بچه های مسجد...

آخرین مطالب

نویسندگان

۶ مطلب با موضوع «گجله نوشت :: حسین پایدار» ثبت شده است

                                                          بسم الله الرحمن الرحیم

 

زمان فراغت و راحتی به اتمام رسیده است؛ ای جامه برخود پوشیده از خواب بیدار شو کاری مهم در پیش داری و آن هم انداز است، انذار مردم به عنوان اولین کار و شروع بعثتت.

پس تکبیر بگو و به پاخیز و خدارا از هر توصیفی که به ذهن برسد بزرگتر دان، همانطور که درنماز بعد با الله اکبر های پیاپی میگویی خدا بزرگتر بود حتی از آنچه گفتم.

برای انذار مردم خود باید پاک باشی و جامه‌ت به دور از آلودگی درواقع صلاح عمل و همچنین درکنار عمل باید از خصوص اخلاق و عقیده‌ای هم که خدارا خوش نیاید اجتناب کنی؛ یعنی هم درمرحله اعتقاد و هم درمرحله عمل باید خود را آماده کنی.

ای که جامه نبوت بر تن داری این را بدان که در تک تک لحظه هایی که به انذار مردم می‌پردازی و اوامر خدارا انجام می‌دهی هیچ چیزی از خود نداری و نباید هیچ منتی بگذاری زیرا هرآنچه که داری مالکش خدای تعالی است و او خودش بر آنچه تورا قدرت داده قادر است.

در حال صبر را نیز باید همواره به همراه داشته باشی چرا که در مسیر انذار سختی های زیادی پیش رو داری؛

صبری در تمام لحظات و شامل تمامی اقسام آن، یعنی صبر در هنگام مصیبت و صبر بر اطاعت و صبر بر ترک معصیت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 الله اکبر 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۰ ، ۱۶:۳۴
طیبین

بسم الله الرحمن الرحیم
راه بیوفت و برو جلو ،بلند شو و به راه راست برو.مثل تیری از کمان رها شو ،از وابستگی هایت خودت را رها کن.اینبار جوری بهتر خودت را به خدا برسان،جوری اساسی تر.خودت را آماده این بکن که کار های بزرگ تری انجام دهی،کاری بسیار بزرگ.همچو موسی ،موسی شو ،به دل فرعون بزن؛نترس، اگر بخواهی میتوانی کسی شوی که یک تنه و با دست خالی در مقابل طاغوت می‌ایستد و انرا شکست میدهد .اما...اما باید خودت را بسازی،مقدمه ساختن خودت را شروع کن.مرا بخوان با من شروع کن.
«بسم الله الرحمن الرحیم»،«وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا»
از خودت بکن وابستگی هایت را،تعلقاتت را؛به طوری که هیچ اثری از آن باقی نماند و به آن اجازه دفاع مده ،بر او چیره شو ،نگذار حتی حرفی برای گفتن داشته باشد،حتی یک وسوسه ریز.فاصله‌ات از بدی باید آنقدر بشود که به هنگام کار نیک نشاط داشته باشی،رضایت خاطر،یعنی دلت به تب و تاب بیافتد که برو و آنرا انجام بده.پس هرچه قدر فاصله‌ میان (دوری از بدی) و (عمل به خوبی) ات را بیشتر کنی قسم خوردنی تر میشوی جایگاهت بالاتر میرود حتی از فرشتگان،پس مدام تسبیح کن،مدام خوبی و بدی را از هم جدا کن و این را لازمه کارت بدان.در این راه سبقت بگیر عجله کن موعود نزدیک است‌.بجنب که جا نمانی نه از بقیّه بلکه از خودت.نگویی میتوانستم آن کار را انجام بدهم و ندادم پس به هنگام سبقتت تدبیر امر هم داشته باش،به عاقبتش بیاندیش،همیشه در هر زمان ،حتی در هنگام خواب که پشیمان نشوی و نگویی:«میتوانستم از خود خواب را نزع کنم برخیزم و نماز شب بخوانم ولی نکردم ،وای بر من که جا ماندم نه از دیگران بلکه از خودم»
و این را بدان هنگامی قسم خوردنی میشوی که در جمع این کار را بکنی.آری در میان جمع باش ولی از خود سبقت بگیر.
سبقتت برای برای ترس از عذاب نباشد،قرار است به خدا نزدیک شوی که پایان همه چیز به سوی اوست (الی ربک منتهاها)و این خدا چه بهایی به تو داده است،چه نعمت های بزرگی از روشنی روز و تاریکی شب تا خارج کردن اب از زمین و استوار کردن کوه.و چه باارزش هستی تو که همه اینها متاعی برای توست ولی...ولی همه این هارا انعام تو نیز دارند پس تو چه فرقی با انها داری اگر از انها بهره نبری تا بخدا نزدیک شوی و نه تنها این بلکه بقیّه راهم به خدا نزدیک کنی.و این انتخاب توست که تزکیه پیشه کنی و خشیت داشته باشی ، از اعمالت مراقبت کنی و همواره خوف داشته باشی و پیشبینی ضرر را ضمیمه زندگی ات کنی تا از طغیان دور شوی و جایگاهت بهشت شود یا که نه...از حدت تجاوز کنی و طغیان گر شوی و به تکذیب خدا روی بیاوری و جایگاهت دوزخ شود و این را بدان اگر خشیت را رها کنی در جاده ای منتهی به طغیان قدم خواهی برداشت که انذار دیگران هم تاثیری بر رویت نخواهد داشت...پس بترس فرعونی شوی که خدا را تکذیب کرد و دچار عذاب دنیا و آخرت شد ،بترس در یک چشم بهم زدن فردی شوی که از شدت عذاب ارزوی اینرا میکند که به قبرش بازگردد...به همان حالتی که استخوان هایش ریز ریز شده بود ...و از همه مهم تر به گذشته‌ ات بنگری و حسرت بخوری ...حسرت اینرا که هرچه گذشت گویی یک نیمه روز بود 
آری یک نیمه روز ...پس خشیت را پیشه کن در این دنیای کوتاه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۰۹:۴۵
گجله ابن مربی

              بسم الله الرّحمن الرّحیم

تکلیف :تصویر سازی ۵ ایه اول سوره نازعات

وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا:

۱_در روز تعطیل از بازی کندن و انجام تکالیف هفته بعد.

۲_کسی که هنوز به سن تکلیف نرسیده است اما در ماه رمضان جلوی خود را میگیرد که چیزی نخورد و ننوشد.

۳_دوستمان از ما درخواست وسیله ای میکند که بشدت به ان نیاز دارد و برای ما از دست دادن ان چیز سخت است ولی ان را به دوستمان میدهیم.

 وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا:

۱_فوتبال بازی کردن با دوستانمان.

۲_کمک به انجام کار های دسته در شب های محرم. 

۳_رفتن به خرید عید.

وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا:

۱_وقتی صبح بسیار خواب الودیم و سخت است برایمان که برویم و نماز صبح را بخوانیم ولی پا میشیم. 

۲_پاک کردن برنج.

۳_سوا کردن میوه به هنگام خرید.

فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا:

۱_وقتی از خودمان بگذریم و فکرمان کمک به دیگران باشد از خود سبقت گرفته ایم.

۲_وقتی درس جدیدی میخوانیم و مطلب جدیدی را یاد میگیریم از خود سبقت گرفته ایم. 

۳_وقتی سعی میکنیم اخلاق مان را هر روز بهتر کنیم از خود سبقت گرفته ایم. 

فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا:

۱_وقتی با خواندن قران به این فکر میکنیم که نتایج اعمالمان در ان دنیا چه میشود .

۲_وقتی میخواهیم شغلی انتخاب کنیم و به مزایا و معایب ان فکر میکنیم‌.

۳_وقتی میخواهیم به مسافرت برویم و فکر میکنیم که به چه وسایلی ممکن است نیازمند شویم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۵۸
طیبین

                          بسم الله الرحمن الرحیم

تکلیف:به نظر شما پناهگاه سوره ناس چگونه است؟

به نظر من پناهگاه سوره ناس میتواند شبیه وضعیت فردی باشد که کسی در حال تعقیب او به قصد صدمه زدن است و ان فرد به جایی شبیه هزار تو میرسد در ابتدای هزار تو یه دفترچه راهنما است که نشان میدهد چگونه میتوان به مرکز هزار تو رسید. ان فرد با استفاده از دفترچه خود را به مرکز هزار تو نزدیک میکند و هر چه قدر نزدیک تر شود از شر ان کسی که تعقیبش میکرد در امان بیشتری خواهد بود 
ان دفترچه در زندگی ما میتواند قران باشد که ما با کمک ان و اینکه چقدر در وجودمان طهارت است میتوانیم خود را بیشتر به خدا نزدیک کنیم و از شر کسانی که میخواهند به ما اسیب بزنند در امان بیشتری باشیم 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۱۰
طیبین

               بسم الله الرحمن الرحیم

روز اول مدرسه بود معلم وارد کلاس شد و شروع کرد به معرفی خودش بعد از ان سعی کرد تا با صحبت هایش حس رقابتی میان دانش آموزان ایجاد کند 
میان دانش آموزان کسی بود ک سطح هوشی بالایی داشت اما درس خیلی نمیخواند نامش امین بود.هفته ها ک میگذشت او تحت تاثیر حرف های معلم هر روز درسش بهتر میشد ،او شده بود شاگرد اول کلاس، همه به او غبطه می خوردند 
هر کس میرفت پیش او تا بفهمد چگونه درسش خوب شده است او پاسخ میداد:سعی و تلاش من هر روز درس هارا دوره میکنم و تمرین بسیار زیادی دارم 
دوستم بر خلاف همه فکر میکرد او دروغ میگوید و فقط بخواطر اینکه معلم ها او را دوست دارند به او نمره میدهند.دوستم همیشه به او حسادت میکرد اخر همیشه شاگرد دوم میشد و او شاگرد اول.
دوستم هفته ها بود ک پیش معلم ها میرفت و با انها مخفیانه حرف میزد،هرچقدر سعی می کردم تا بفهمم هدفش چیست جوابی نمیداد و فقط میگفت نقشه ای دارم خودت خواهی فهمید 
چند روز بعد معلم برگه های تصحیح شده امتخان بچه ها را پخش کرد به امین ک رسید اخم های معلم در هم رفت و یکدفعه برگه اورا پاره کرد  همه تعجب کرده بودند چون نمره امین مثل همیشه کامل شده بود اما برخورد معلم برای چه بود سکوت کلاس را فرا گرفته بود ک معلم گفت تو تقلب کرده ای این هم مدرکش همه از این حرف معلم متعجب بودند چون می دانستند امین کسی نیست ک تقلب کند دوستم به من گفت:حالا فهمیدی بالاخره انتقاممو گرفتم کاری کردم معلم به اون شک کنه...من خیلی جا خوردم انتظار همچین کاری را نداشتم 
روز های بعد فهمیدم فقط ان معلم اعتمادش را نسبت امین از دست نداره بلکه همه معلم ها با امین بد رفتاری میکنند رفته رفته امین روحیه اش تضعیف و درسش هر روز بدتر.حالا دوستم شده بود شاگرد اول کلاس اما ..اما باز هم راضی نشده بود انگار یک جای کار میلنگید دوستم به هدفش رسیده بود اما باز هم ناراحت بود همه بچه های کلاس به او بی توجهی میکردند انها فهمیده بودند همه این قضیه ها تقصیر دوستم است.امین چند روزی بود که به مدرسه نمیامد و همه نگرانش بودند 
دوستم از کارش پشیمان شده بود اما نمی دانست چگونه جبران کند ، پیش من امده بود و راه حلی میخواست 
من فکری به ذهنم رسید به دوستم گفتم بیا باهم به خانه امین برویم و ماجرا را برایش تعریف کنیم دوستم شوکه شده بود اما قبول کرد.من و دوستم شرمسار به خانه امین رفتیم و ماجرا را برای او تعریف کردیم من انتظار داشتم امین به شدت عصبانی شود اما او با خوش اخلاقی دوستم را بخشید و گفت اگر تو میخواستی اول شوی کافی بود بیای تا با هم درس بخوانیم و تمرین کنیم دوستم بسیار خجالت زده شده بود 
روز بعد رفت پیش معلمان و قضیه را برای انها تعریف کرد...از اون روز به بعد دوستم با امین باهم بسیار صمیمی شده بودند و با هم درس میخوانند 


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۲۲:۲۹
طیبین

ب
در ابتدای سوره معارج امده است شخصی(از رسول خدا یا در واقع از خود خدا) درخواست عذابی میکند ک بر او نازل میشود اما چطور میشود ک یک شخص به جایی میرسد ک در خواست عذاب میکند در ایه بعد گفته شده است این عذاب مخصوص کافرین است ک کسی نمیتواند مانع ان شود
(یکی از دلایلی ک میتوان اشاره کرد ک شخصی درخواست عذاب میکند این است ان فرد صبر در برابر سختی ندارد و حق را نمی پذیرد و نکته دیگر این است ک صبر و پذیرفتن حق از ویژگی های اصلی ایمان است و کسی انها ندارد میتوان گفت ایمان ندارد و کلمه مترادف بی ایمانی همان کفر،کافر است ک در همان ایه دو امده است)
در ایه سه به نکته ای اشاره دارد ک اینگونه میتوان تفسیر کرد ک خداوند درجات و یا نردبان ها می توان ما را همچون فرشتگان بالا ببرد و یا دقیق تر ما میتوانیم با انجام کار هایی(ک در سوره ب انها اشاره شده) از سوره معارج همچون نردبانی استفاده کنیم و خود را ب درجات بالا برسانیم
اولین شاخصه در ایه ۵ امده است ک میگوید باید دارای صبری جمیل(قوی)باشیم چرا ک انها(کافران) ان روز را(قیامت) را دور میبیند ولی ما انرا نزدیک
(این صبر و یا اینکه ما همواره روز قیامت را نزدیک ببینیم موجب میشود ک ما همواره مراقب اعمال و رفتار های خود باشیم ) در ادامه سوره از ان روز تعریف کرده است ک میتوان فهمید ان روز چقدر وحشتناک است
(در ان روز گناه کار سعی میکند همه اشخاص و افراد نزدیک خود را (فرزند همسر برادر..)در برابر عذاب فدا کند تا خودش را نجات دهد اما هرگز اینگونه نمیشود)
در ایه ۱۹ امده است انسان هلوعا(حریص و کم طاقت)افریده شده است ولی قطعا این اصل هست ک خدا انسان را با صفات بد نیافریده است اما این صفت حریص و کم طاقت چیست؟
(این صفت برای دوره ای از زندگی انسان لازم است اما در ادامه زندگی باید این صفت را در خود کمرنگ تر کند و گرنه میتواند خطرناک شود)
دو ایه بعدی  در توصیف هلوعا امده است ک میگوید وقتی بدی به او برسد نمی تواند طاقت بیاورد و بیتابی میکند اما وقتی خوبی ب ان برسد مانع دیگران میشود(بخل می ورزد)
از ایه ۲۲ وارد بحث دیگری میشود ک ب ویژگی های کسانی ک درست کارند و ایمان دارند اشاره دارد
و در ادامه دو ایه قبل(۲۱ ۲۰) میگوید به جز نمازگزاران

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۳۸
گجله ابن مربی