تند گذر
بسم الله الرحمن الرحیم
محرم اول دور از مسجد الزهرا(س)، مسجد امام سجاد(ع) طرشت، شاید مسجد جامع امام سجاد(ع) ، دعواهایی که بود ، پیرمردهایی که قهر کرده بودن و نبودن، بی پولی و کمبودن امکاناتی که دست رو برای کار کردن بسته بود، از نبود سیاهی و پرچمف تا نیود اسپیس و نور و همدم. همه اینا به کنار، مریضی مادر ، سختی های نبودن، تلخی های دور بودن از بچه ها از مسجد از حیات، کنایه ها از نبودنت و گلایه ها از کم کاریت و دلی که نمیخواست بگه... مجبور شدن و گفتن و کارهایی که عقب بود ، ابوالفضلی که باور نداشت عقب بودن رو، بسم الله گفتن مخالفت مسجدی ها با برگزاری! راضی کردنشون، مخالفتشون با برگزاری توی بیرون، راضی نشدنشون، ی تماس، جور شدن مقدار خوبی پول، خرید ها، طرح دکوری که باب طبع ما نبود، کتیبه نویسی با طرحی سخت، خیلی سخت، امانت گرفتن سیاهی، بن هایی که رسید، خرید پرچم و کتیبه ، خرید وسایل شام ، شب اول محرم، مداحی که کرونا گرفت، مداح هایی که باید بخونن، معین فر، حاجی زینعلی، دکوری که نصفه و نیمه رسید، شامی که از مبدا اومد و شد و الحمدلله...
کرونا، موج پنجم حرف های آقا شب چهارم ، هیئت ها رعایت کنن، وزیر کشور، رحمانی فضلی، هیئت در فضای بسته ممنوع، مخالفت مسجدیا، کله شق بازی، بردن مراسم بیرون، به زور رسیدن مراسم، نور و پولی که عجیب رسید، دعوای خانم ها ، سوتی مداح ها ، سرتیپی ، حاج اقا ، آقای کیانی، درخواست های مداحی بچه ها ، جمع کردن و پهن کردن ها ، ایستگاه صلواتی و ....
خداروشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام؛
ایده، ایده خیلی جالبیه بنظرم ، مخصوصا برای ما که ببینیم مربیمون ، مسئول مسجدمون نگاهش به محرمی که گذشت چی بود...
چندتا چیزو اصلا بهش اشاره نکردی که درخور تأمله ... مثلا اینکه جمعیت کمی داشتیم ، اینکه الحمدلله جذبی داشتیم و محل ثبات بعضی ها شد ، اینکه اولش ما خودمون با بیرون رفتن مخالف بودیم و میگفتیم توان یک روزه انجامش رو نداریم ... و حاج عباسی که بود و قرار شد بریم بیرون و تو یک روز انجام شد(روزی که شروعش 2 بعد از ظهره!!!) ، سید محمدی که شب عاشورا 100 رکعت خوند :) ...
و ببخشید از ابوالفضلی که باور نداشت کار عقبه و کارهاش عقب موند...