زبر الحدید

رَبِ‌ إِنِّی‌ لِمَا أَنْزَلْتَ‌ إِلَیَ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ فَقِیرٌ

زبر الحدید

رَبِ‌ إِنِّی‌ لِمَا أَنْزَلْتَ‌ إِلَیَ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ فَقِیرٌ

زبر الحدید

زمین بازی بچه های مسجد...

آخرین مطالب

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محرم» ثبت شده است

«بسم الله الرحمن الرحیم.»
از دور دست ها غباری بر پاست ، شاید که بر این شهر میهمانی می آید!
پرچم سرخی در دل نسیم رهاست ، یقینا لشگری است و این پرچم باید بدست علمداری باشد.
علمداری که روزی بنا بر وصیت پدر ، حامی و سپاه یک برادر شد.
کودکی بی قرار است ، رقیه را می گویم چرا که بر لشگر ابن زیاد روز به روز افزوده میشد و از لشگر پدرش لحظه به لحظه کاسته میشد.
حبیب از دور محو تماشای ذوالفقار حسن «ع» را می بیند ، به راستی که عمو از او مردی جنگی بار آورده است ، والحق که هنوز با وجود عمویش حسین «ع» طعم یتیمی را نچشیده است.
علی اکبر منتظر فرصتی است تا امام خواهی را در طول تاریخ به اوج برساند.
چشمان ابا عبد الله از همین جا مقتلی می بیند و چشمان زینب از همین دور دست تلی را ، اما در دل هیچیک ترسی نیست ، شاید که این سپاه تعریف آیه ی و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون باشد، چرا که حتی شش ماهه هم در گهواره آرام است . این سپاه برای احیای حق به این خاک پا نهاده ، خاک سرخ کرببلا که امروز سجده گاه میلیون ها شیعه ی علیست.
و اما حبیب ، سپاه امام حسین که برایش نوشته بود از غریب به حبیب. ای آزاده مرد ، ای غیرتمند، جان خود را از ما مضایقه مکن که رسول خدا در قیامت به تو پاداش میدهد.
و چه چیز برای یک انسان ارزشمند تر از آنکه امامش بر او عزت بگذارد و در راه حق و مقابله با استکبار به شهادت برسد.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۴۶
گجله ابن مربی

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 


کوفه حسین(ع)را می خواند.مسلم از جانب حسین روانه ی کوفه شد تا بیازماید ادعای بزرگ کوفیان را.
کوفه شهر علی(ع)بود.کوفیان طعم بودن با امام را چشیده بودند و همین بود که باعث شد نامه هایشان را سمت امام حسین(ع)روانه کنند.
اگر خداوند بخواهد به کسی عزت بدهد اینگونه میشود سفیر امام همانند مسلم.
خطبه ی شقشقیه خود سندی بود بر نامردی این مردم،مولایمان که معرفی شان کرده بود این اشباح الرجال را.
اینجا دروازه کوفه است.کوفیان به استقبال مسلم ابن عقیل رفتند ولی مگر میشود مسلم در گوشه ذهن خود خاطرات تلخ عمویش علی(ع)را به یاد نداشته باشد و نگران ایمان سست کوفیان نباشد که شاید حسین(ع) را تنها بگذارند
هنوز چندی از ورود مسلم به کوفه نگذشته بود،که ابن مرجانه با البسه سادات در شهر ورود کرد و با زر و زور و تزویر مردم کوفه را فریب داد و این شد که مسلم در کوچه پس کوچه های شهر تنها شد.
و کوفیان دگر بار ثابت کردند که مرد این راه نیند.مسلم از بالای دار العماره بر زمین افتاد و به حیات جاودان رسید.
و این کوفیان بودند که عزت همراهی با حسین (ع) را از دست دادند.

 

پ.ن: قرار شد تا در 10 شب محرم هر شب و بین نماز مغرب و عشا در صحن مسجد الزهرا(س) متنی با توجه با عزت در سوره مبارکه منافقون و شعار ما اَهْوَنَ الموتُ علی سبیل نیل العزِّ و احیاء الحقّ و شهید شاخص آن شب نوشته و قرائت شود ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۴۸
گجله ابن مربی