زبر الحدید

رَبِ‌ إِنِّی‌ لِمَا أَنْزَلْتَ‌ إِلَیَ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ فَقِیرٌ

زبر الحدید

رَبِ‌ إِنِّی‌ لِمَا أَنْزَلْتَ‌ إِلَیَ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ فَقِیرٌ

زبر الحدید

زمین بازی بچه های مسجد...

آخرین مطالب

نویسندگان

۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

بسم رب الحسین

سحرگاه بود و هوا نزدیک فلق، دیده هایش را در ذهن مرور می‌کرد؛ که می‌داند، شاید همین مشاهداتش بود که تصمیم مهم او را رقم زد...

دید اگر بماند با آنهایی محشور می‌شود که یا در حرص دنیا و مقام اند یا یا کم هایشان از مال حرام پر شده است.

 

به تلاطم رود فرات نگاه کرد، حرارتی در دلش احساس کرد که با گرمای خورشید تازه سربرآورده  که غبار هوا را همچون گردی زعفران رنگ کرده بود مانوس شده بود.چندی بعد پوتین به گردن هایش انداخت و  راهی سپاه امام حسین (ع) شد.

 

او دانست که امام همچون فلقی است تا در دلهای تیره و تاریک طلوع کرده و همه چیز را زیر و رو کند؛ و دانست برای او مأوایی به جز سپاه امام وجود ندارد. او پناه برد به رب الفلق از شر خلقی که آنقدر حرام به زندگیشان راه داده بودند که دیگر جایی برای امام در دل‌هایشان باقی نمانده بود.

 

از سپاه امام حسین تا سپاه یزید راهی نبود شاید به اندازه یک فلق، چیزی که حر به آن رسید و فهمید آنچه کل سپاه یزید نفهمیدند...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۰۱:۳۲
طیبین